۱۲/۰۷/۱۳۹۲

حروف مقطعه,دریایی از معانی


سائلی پرسید: یا نقی! آیا می‌توان آب دریا را در یک استکان جای داد؟

امام سری به نشانه‌ تایید تکان داد و سپس فرمود: الف لام میم.

پرسید: معنایش چیست؟

فرمود:‌ دریایی از معانیست.

امام و فشرده سازی

از بورات النقی

۱۱/۱۵/۱۳۹۲

جرقه های انقلاب سامرا


امام نقی (ع) [هنگام ورود به حیاط مهدکودک گلهای سامرا]:

من مُبصَر تعیین می کنم!
من تویَ دهنَ این خانم معلَّم می زنم!
در این مهد هیچ کس نباید مَقْش بَنَویسد!
[هم کلاسی ها]: الله نقبر, الله نقبر, الله نقبر, امام نقی رهبر!
نقی: ما مَداد پاک کن سَرَ نیمکَتَ شَما می آوریم! 
هر کس بخواهد می تواند به شیر آب دهن بَزَند! 
ما کیک و شکلات را مجانی می کنیم! 
مَداد رنگی نخرید, هَمَه را صاحَبَ مداد رنگی می کنیم! 
حتی این دختران ضَعیفَه مهد هم در ابرازَ عقیده آزادند! 
...
٣ ماه بعد که نقی امام شد, دستور داد گونی سر دختر های مهد کنند! ابولاشی, ابو چلاق, ابا کوسه, قنبر و تنی چند از پاچه خواران هم تیم انضباط مدرسه شدند, هر کسی هم که اعتراض می کرد, کلاه بوقی سرش می گذاشتند و گوشه حیاط فلک می کردند!
وقتی خانوم معلم از امام #نقی پرسید این چه کاریه داری سر این بیچاره ها میاری, امام نقی با یک چهره حق به جانب گفت: سزای آدمی که دنبال مفت خوری باشه همینه!
منبع: ریشه های #انقلاب سامرا, جلد ٥٧
از شیطان نقیم

چه کسانی را سر لوحه قرار دهیم


مرد خشمگین پارسی بر امام وارد شد و بی مقدمه گفت : «مرتیکه نفهم ظالم زورگوی بی همه چیز مادر........ خواهر......... عمتو ............ این چه وضعشه؟ سبد کالا بین مردم توزیع کردید همدیگه رو توی صف گرفتن به کتک. عین وحشی‌ها دعوا میکنن. انسانیتی که میخواستید بدید این بود؟ ای بر پدر.......... که مادرتو ...........
امام خیلی خونسرد پاسخ داد : «به ما چه؟ تقصیر خودشونه. میخواستن بجای سر لوحه قرار دادن عربهای سوسمار خور، ژاپنی‌های قورباغه خور رو سر لوحه قرار بدن. مرتیکه کله پاچه خور»
سپس وی را با اردنگی به ته صف هدایت کردند
---------------
حلیة النقویون - اگر دَردُم یکی بودی چه بودی - ص ۸۸۷۷۸۸
از آخوند کراواتی

چرا باید فرزند بیشتری تولید شود

از امام نقی سوال شد ..... چند فرزند کافیست ؟ پاسخ دادند : امت من شما جماع را محور کارتان قرار دهید .... فرزند هر چه بیشتر باشد بهتر است .... سوال شد : انوقت با ازدیاد جمعیت چه کنیم ؟؟؟ امام پوزخندی یه سوال کننده ابله زدند و فرمودند : ازدیادی پیش نخواهد امد .....عده ای که در کودکی از فقر و بیماری و تنگدستی خواهند مرد ... عده ای در دوران بلوغ از افسردگی انتحار خواهند کرد ..... عده ای را به جنگ علیه دشمن میبریم و انجا به حول و قوه الهی به شهادت میرسانیم ... عده ای را به نام خلافکار به دار میاویزیم ... عده ای را تا ابد در حصر و زندان و بند نگه میداریم تا خودشان بمیرند .... عده باقی مانده را به کشور دوست و همسایه { شام } میفرستیم .... عده ای را .....
سوال کننده : ولی اماما ... اخر چرا ؟؟؟
که ناگهان امام به امر خداوند ذوالنقار خود را کشیدند و او را به دو قسمت مساوی تقسیم نمود ند و فرمودند :
ا ا ا بیشعور ..... هی چرا چرا میکنه ... مرتیکه احمق .... ادم که تو حکمت خداوند " چرا " نمیگه ....

از کتاب حکم الحکمت ص 96

از پاشا خان