۱۲/۲۷/۱۳۹۲

خوش اشتها ترین امام

حضرتش در تبعید بود که خبرنگاری نزد ایشان رفت و پرسید: یا نقی! در
صورت سرنگونی عباسیون، نقش شما در فردای سامرا چه خواهد بود؟
امام با لبخندی دیپلماتیک فرمود: 
بستگی به ایـن دارد که مردم چه بخواهند. اگـر نظام اسلامی بخواهند،
خلیفه و اگر نظام پارلمانی بخواهند، نخست وزیر. اگر سلطنت بخواهند،
پادشاه و اگر جمهوری بخواهند، پرزیدنت. مهم خدمتگزاریست.

خوش اشتها ترین امام - انتشارات یقلوی - صفحه ۵۷ به بعد

از ناشناس ناشناس


آشنایی با آتئیسم

آتیئسم چیست؟/اخلاق دربین آتئیست هاچه جایگاهی دارد؟ / آیا آتیسم یک ایدئولوژی یا دین است؟ / آیا آتیست بنیادگرا و افراطی هم داریم؟
____________________________________________
در یک تعریف کلی و بسیار ساده ، عدم اعتقاد به وجود روح و یا خدا را آتئیسم می نامند.

ساده ترین اصولی که در آتئیسم موجود است، این چند اصل زیر است: 

- آتئیسم در توضیح اینکه جهان چگونه و چرا وجود دارد، از توجیه ی به نام الله و خدا و آفریدگار ، استفاده نمی کند.
- آتیئست ها معتقد هستند که انسان ها می توانند اصول اخلاقی و قوانینی وضع کنند و به کمک آنها زندگی انسانی و درستی داشته باشند و هیچ نیازی به کتاب ها و قوانین آسمانی نیست.
چرا انسان ها آتئیست می شوند ؟

- هیچ اویدنس و شاهدی برای تایید مطالب گفته شده توسط ادیان وجود ندارد.
- آتئیست ها معتقدند ادیان فاقد هیچ منطق و دلیلی هستند.
- آنها معتقدند ادیان ضرر های بسیاری را به دنیا وارد کرده اند
- اکثر آتئیست ها زمانی دیندار بوده اند و بعد اعتقاد خود را به آن دین از دست داده اند
- اکثر آتئیست ها ، سکولار هستند و معتقدند نباید هیچ امکان خاصی در اختیار ارگان های مذهبی قرار گیرد.
شاید ساده ترین اساس آتئیسم این باشد که در مورد چرایی وجود و چگونگی آفرینش دنیا، ما باید به دنبال جواب مشخص باشیم و حتی اگر جوابی نیز نداشته باشیم، دلیلی ندارد که به یک موجود خیالی در آسمان ها متوسل شویم.

آیا آتیست ها به اخلاقیات معتقد هستند ؟

آتئیست ها می توانند مانند دیگر انسان ها، پایبند به اخلاقیات باشند و یا پایبند به اخلاقیات نباشند. همانطوری که معتقدین به ادیان می توانند اخلاق گرا باشند و یا اخلاق گرا نباشند.

دینداران به برخی از اخلاقیات پایبند هستند ، آتیست ها نیز به آن اخلاقیات پایبند هستند، تنها تفاوتی که بین آتیست ها و دینداران وجود دارد، این است که آتیست ها در مورد اینکه آیا کاری خوب است یا بد است، از قوانین الهی و یا خدا هیچ کمکی نمی گیرند.

از نظر آتیست ها ، عدم اعتقاد به خدا ، باعث نخواهد شد که مثلا فردا همه انسان ها همدیگر را بکشند وبه غارت مغازه ها بپردازند. آتئیست ها به صورت خیلی ساده این سوال را مطرح می کنند که آیا اشخاص دیندار ، فقط به علت ترس از آتش جهنم است که آدم نمی کشد ؟! اگر جواب مثبت است، آن فرد یک آدم کش است.

آیا آتیئیسم ، یک ایدئولوژی است ؟

جولیان بگینی ، فیلسوف شهیر بریتانیایی ، درباره آتئیسم می نویسد :

" there is no one ideology or set of behaviours to which all atheists adhere"
ترجمه : "هیچ ایدئولوژی و یا چارچوب رفتاری وجود ندارد که همه آتئیست ها از آن پیروی کنند."

لذا همانطوری که که می بینید، بسیاری از آتیست ها سکولار هستند و به عقایدی چون انسانگرایی ، عقل گرایی و طبیعت گرایی گرایش دارند، اما هیچ ایدئولوژی یا چارچوب فکری و رفتاری وجود ندارد که آتیست ها بر روی آن متفق باشند یا به آن پایبند باشند.

گرچه انتهای آتئیسم ، کلمه (ایسم) آمده اسـ، اما این پسوند ایسم ، به معنا و مفهوم ایدئولوژی نیست. پسوند ایسم در انگلیسی ، گاهی به معنای حالت ، کیفیت و شرایط و معانی دیگر نیز به کار می رود.مانند این کلمات heroism و یا بیماری چشمی : astigmatism !

آیا آتیست بنیادگرا (یا همان افراطی) وجود دارد؟

کلمه بنیادکرایی و افراطی (زمانی که در مفهوم یک عقیده به کار برده می شود) اشخاصی هستند که به شدت به شکل اولیه یک عقیده معتقد هستند و می گویند باید آن عقیده به همان شکل باقی بماند و آنها نیز از آن عقیده پیروی کنند. لازم به یادآوری است که در فرهنگ کنونی دنیا ، کلمه بنیادگرایی، بیشتر درباره پیروان ادیان یا ایدئولوژی ها به کار برده می شود.

پرفسور مک آنانی ، استاد دانشگاه نوتردام ، می نویسد :
“Fundamentalism is strict adherence to specific theological doctrines typically in reaction against Modernist theology.”
Source: Fundamentalism and American Culture" 

به دیگر عبارت، ایشان به صراحت معتقد هستند که بنیاد گرایان یا Fundamentalism ، به شخصی گفته می شود که پیرو بسیار پایبند ، سختگیر به یک دکترین، تئوری یا عقیده خاصی است و در مقابل هر گونه رفرم و یا تغییر مقاومت می کند.

اما آیا آتیئست ها نیز پیروان افراطی دارند ؟! جواب منفی است. چه آنکه اصولا آتیئسم یک دین یا ایدئولوژی نیست و هیچ چارچوب فکری مشخصی ندارند که اصولا کسی بخواهد در تقلید از آن افراط کند.

تفاوت اصلی آتئیست ها و دینداران :

اکثر آتیئست ها به اندیشه انتقادی ، اعتقاد دارند، آتئیست ها ، چیزی را بدون دلیل قبول نمی کنند و به راستی آزمایی مطلب مطرح شده می پردازند. نزد آتئیست ها هیچ چیزی مقدس نیست ، اکثر آتیست ها قبل از اینکه آتیست شوند، دیندار بوده اند ، لذا در همان ابتدای آتیست شدن ، مقدس ترین چیز مورد را شکسته اند، لذا دیگر از شکستن مرزها و شک کردن به اندیشه ها و اعتقادات جدید، هراسی ندارند. این ویدیو را در مورد اندیشه انتقادی ببینید.

آیا جنایات هیتلر ، استالین و ... را باید به پای آتیست ها گذاشت ؟

در طی بحث با دینداران ، مرتب می بینم که می گویند هیتلر یک آتئیست بوده و میلیونها انسان را کشته است.
ایدئولوژی ها و ادیان ، شباهت بسیاری به هم دارند، هر دو یک تئوری و یک عقیده خاص هستند که جهان بینی و اساس تفکر شخص را تشکیل می دهند.

در این میان افرادی که به صورت افراطی معتقد به یک تفکر خاص هستند، مثلا دینداران یا افراد پیرو یک ایدئولوژی ، قابلیت این را دارند که اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند، چه آنکه چارچوب آن ایدولوژی بر هر چیزی مقدم است و اگر طبق آن چارچوب ، یک جنایت ، کاری درست قلمداد شوند، دیگر از نظر جنایت نیست.

مثال بارز آن ، اقدام استالین یا هیتلر به نسل کشی و یا قتل عام انسان ها است . دینداران افراطی نیز دست کمی از این اشخاص ندارند. مثلا طالبان یا خمینی ، در ابعاد بسیار گسترده ای دست به کشتن و جنایت زده اند و کار خود را درست و اخلاقی می دانستند.

شایان ذکر است که اصولا هیتلر نیز یک دیندار بوده است.

به صورت مشخص باید گفته البته که یک آتئیست می تواند جنایتکار نیز باشد، اما آمار نشان می دهد که شانس جنایتکار بودن یک انسان بی خدا ، در مقابل افراد دیندار ، ده برابر کم می شود.

برای اینکه ببینیم چقدر آتیئست ها به اخلاقیات احترام می گذارند و جایگاه آنها در جامعه چیست، این گراف را ملاحظه بفرمایید: 

درصد افراد آتئیست در امریکا ، حدود بیست درصد جامعه آمریکا است. درصد حضور آنها در مراکز علمی و دانشگاهی ، هشتاد و سه درصد است، یعنی در مقایسه با افراد دیندار، احتمال حضور یک آتیست در مراکز دانشگاهی ، چهار برابر افزایش می یابد.

اما در زندان های آمریکا ، تنها بیست صدم درصد آتئیست هستند، اما درصد زندانی در جامعه ، حدود دو درصد است. به دیگر عبارت،در مقایسه با افراد دیندار ، شانس حضور یک آتیست در زندان ، ده برابر کم می شود. 

به راحتی با مقایسه این آمار می توان نتیجه گرفت که افراد آتیست به نسبت متوسط جامعه ، کمتر جنایت می کنند

از وبلاگ گمنامیان یاشار پارسا

۱۲/۲۶/۱۳۹۲

شعر نو در وصف القارعه مالقارعه با حضور امام نقی (ع)

"غاری در صدا"

در غاری رها شده بودم
نوری بیرنگ و سبک بر من می وزید
آیا من خود بدین غار آمده بودم
و یا غار اطراف مرا پر کرده بود؟
هوای غار از من می گذشت
و سنگ و کلوخش بر ذوالنعوذم می لغزید
آیا این غار
معراج من بود
که لحظه ای بر سامرا خم شده بود؟
ناگهان صدایی غار را در خود جای داد
صدایی که به هیچ شباهت داشت
گویی سوسن خودش را به آنجا رسانده بود
همیشه از روزنه ای ناپیدا
این صدا در تاریکی زندگی ام رها شده بود
سرچشمه صدا گم بود
من ناگاه آمده بودم
خستگی در من نبود
راهی پیموده نشد
آیا پیش از این زندگی ام فضایی دیگر داشت؟
ناگهان رنگی دمید
پیکری روی سنگ ها افتاده بود
زنی که شباهت دوری با مزبله داشت
غار در ته چشمانش بود
و جا پای صدا همراه تپش هایش
زندگی اش آهسته بود
وجودش بیخبری شفافم را آشفته بود
وزشی برخاست
دریچه ای بر خیرگی ام گشود
روشنی تندی به غار آمد
عنکبوت آرام رفت 
و 
کبوتر پر کشید 
و مزبله ترکم کرد 
جبرئیل فریاد زد: 
"القارعه ما القارعه"



از نیقلرنقوی

۱۲/۲۰/۱۳۹۲

فشار سنگین بر روی فتق و بیضتین کودکان و تاثیرش بر روی امام نقی

حضرت در حال کشیدن نفسهای آخر بودند و چیزی نمانده بود که با تلاوت گوزی قبض مربوطه را دریافت نموده و شیعیان را داغدار کنند. نفس زنان فرزندشان عسگری را فراخوانده و به او چوبی داده و فرمودند: پسرم. نصیحتی گرانبها برایت دارم. این چوب را بگیر و بشکن... عسگری چوب را گرفت و هرچه زور زد نتوانست. امام چوب نازکتری به وی داد ولی باز هم عسگری بعد از کمی زور از بالا و باد از پایین ناتوان به امام خیره شد. امام در حالی که زیر لب الفاظ نامناسبی جاری میکردند چوب نازکتری به وی دادند. عسگری باز هم زور زد و گفت: نمیشه بابایی. امام که قرمز شده بود داد زد: بیا این چوب بستنی رو بشکن پدرسگ. ریدی به حدیث! عسگری توانست کمی آن را خم کند ولی باز هم.... امام گفت: بابا ما که هممون خر زور بودیم. تو ژنت به کی رفته... شمقدر سریعا بحث را عوض کرد و یک خلال دندان به عسگری داد که بشکند که اینبار موفقیت آمیز بود و عسگری داد زد: شکستم بابایی! حالا نصیحتم کن! اما افسوس که قبضی در دست امام بود و خودش از بین ما رفته بود....

منبع: اثر فشار سنگین بر روی فتق و بیضتین کودکان - انتشارات جمکران- ص
69

از ناقشتاین

از مصائب تمام نشدنی امام نقی

از مصایب آن حضرت نقل شده که ایشان هرگاه پتو بر سر میکشید 4نفر را با خود زیر یک پتو می یافت.
منبع:پنج تن آل پتو-جلد زرده
از منقول النقی

ختم چندین باره غرعان نشانه چیست؟



ﺍﻣﺎﻡ نقی(ع) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ غرعان ﻭ ﺧﺘﻢ ﺁﻥ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ در مناسبات بعدی ﻭ ﺧﺘﻢ ﺁﻥ از نشانه‌های این است که هیچ چیزی از غرعان نفهمیده‌اید.
نحج‌الملاقه - ص Xⁿ
از نقی هیز

۱۲/۱۵/۱۳۹۲

مشکلات و گرفتاریهای قرآن ناطق:

امام مظلوم یه بار از دهنش در رفت گفت: قرآن ناطق منم. اصحاب بی بصیرت هر دفعه جنگ میشد نیزه به ماتحت امام میکردند و میرفتن واسه مذاکره با دشمن. عید به عید هم میومدن اسکناس نو لای امام میذاشتن که متبرک شه و عیدی بدن به زن و بچه. شب هم که میشد سوسن تا صبح امامو میذاشت روی طاقچه . عروسی کسی هم که میشد امامو میذاشتن تو طبق با آینه شمعدون و جهیزیه میگردوندن تو کوچه ها و میبردن خونه نوعروس! حالا اینا هیچی. هر کدوم از صحابه هم که میخواست بره سفر میومد 3 بار از زیر امام رد میشد که به سلامت برگرده. حالا بماند که .... ( راوی در اینجا از شدت مظلومیت امام مرد و بر او هم ملامتی نیست)
مصائب نقی - باب نفهمی اصحاب - ص 69
از ناقشتاین

۱۲/۱۲/۱۳۹۲

دلیل سر در چاه کردن حضرت امام نقی (ع)

امام نقی گاهی شب ها بعد شرب مقدار زیادی آب شنگولی سر در چاه درون 

حیاطشان می نمودند سپس صدای بز در آورده و کر کر می خندیدند! همسایه ها

به کوچه می آمدند و می پرسیدند چه شده؟

و ابولاشی برای آنها توضیح می داد که امام از بی وفایی اهل سامرا سر در چاه 

کرده و گریه و زاری میکنند! 

امام و تمرین جهت ایراد خطبه نَقنَقیه.


از کیان آذر

۱۲/۱۰/۱۳۹۲

امام نقی(ع) و توصیه ایشان به پیروی از مرجع تقلید


غلمان فارسى نزد امام نقى آمد و پرسيد:

اماما چرا ما بايد از مرجع تقليد استفاده کنيم؟ مگه ما خودمون عقل و شعور و 

قدرت انتخاب نداريم؟

امام در حالى که در را قفل ميکرد گفت: به ولله قسم که نه شعور دارى، نه 

عقل، 

نه قدرت انتخاب

سپس مانند کارتون تام وجرى کليد را قورت داد و به سمت غلمان رفت.



تاريخ دمرى / باب برخاستن دود از کنده و داد از کونده

از علی الکی

توصیه امام نقی(ع) به پینوکیو برای توشه آخرت.

پینوکیو با چشم گریان به امام نقی وارد شد و گفت : ای پسر رسول خدا من دو 

کیسه طلا داشتم ولی روباه مکار گولم زد و گفت اگر یکی از آنها را زیر خاک 

بکارم , درخت طلا ازش میروید. امروز رفتم بالای خاک, دیدم کیسه نیست و 

فهمیدم چه کلاهی سرم رفته.

امام فرمود : حرص دنیا این چنین انسان را فریب میدهد. به جای آن باید به

 فکر آخرت خود باشی. اکنون آن کیسه دیگر را به من بده تا شفاعت تو را در 

آخرت بکنم. ول کن این مال دنیا را.
از ناشناس ناشناس

۱۲/۰۷/۱۳۹۲

حروف مقطعه,دریایی از معانی


سائلی پرسید: یا نقی! آیا می‌توان آب دریا را در یک استکان جای داد؟

امام سری به نشانه‌ تایید تکان داد و سپس فرمود: الف لام میم.

پرسید: معنایش چیست؟

فرمود:‌ دریایی از معانیست.

امام و فشرده سازی

از بورات النقی

۱۱/۱۵/۱۳۹۲

جرقه های انقلاب سامرا


امام نقی (ع) [هنگام ورود به حیاط مهدکودک گلهای سامرا]:

من مُبصَر تعیین می کنم!
من تویَ دهنَ این خانم معلَّم می زنم!
در این مهد هیچ کس نباید مَقْش بَنَویسد!
[هم کلاسی ها]: الله نقبر, الله نقبر, الله نقبر, امام نقی رهبر!
نقی: ما مَداد پاک کن سَرَ نیمکَتَ شَما می آوریم! 
هر کس بخواهد می تواند به شیر آب دهن بَزَند! 
ما کیک و شکلات را مجانی می کنیم! 
مَداد رنگی نخرید, هَمَه را صاحَبَ مداد رنگی می کنیم! 
حتی این دختران ضَعیفَه مهد هم در ابرازَ عقیده آزادند! 
...
٣ ماه بعد که نقی امام شد, دستور داد گونی سر دختر های مهد کنند! ابولاشی, ابو چلاق, ابا کوسه, قنبر و تنی چند از پاچه خواران هم تیم انضباط مدرسه شدند, هر کسی هم که اعتراض می کرد, کلاه بوقی سرش می گذاشتند و گوشه حیاط فلک می کردند!
وقتی خانوم معلم از امام #نقی پرسید این چه کاریه داری سر این بیچاره ها میاری, امام نقی با یک چهره حق به جانب گفت: سزای آدمی که دنبال مفت خوری باشه همینه!
منبع: ریشه های #انقلاب سامرا, جلد ٥٧
از شیطان نقیم

چه کسانی را سر لوحه قرار دهیم


مرد خشمگین پارسی بر امام وارد شد و بی مقدمه گفت : «مرتیکه نفهم ظالم زورگوی بی همه چیز مادر........ خواهر......... عمتو ............ این چه وضعشه؟ سبد کالا بین مردم توزیع کردید همدیگه رو توی صف گرفتن به کتک. عین وحشی‌ها دعوا میکنن. انسانیتی که میخواستید بدید این بود؟ ای بر پدر.......... که مادرتو ...........
امام خیلی خونسرد پاسخ داد : «به ما چه؟ تقصیر خودشونه. میخواستن بجای سر لوحه قرار دادن عربهای سوسمار خور، ژاپنی‌های قورباغه خور رو سر لوحه قرار بدن. مرتیکه کله پاچه خور»
سپس وی را با اردنگی به ته صف هدایت کردند
---------------
حلیة النقویون - اگر دَردُم یکی بودی چه بودی - ص ۸۸۷۷۸۸
از آخوند کراواتی

چرا باید فرزند بیشتری تولید شود

از امام نقی سوال شد ..... چند فرزند کافیست ؟ پاسخ دادند : امت من شما جماع را محور کارتان قرار دهید .... فرزند هر چه بیشتر باشد بهتر است .... سوال شد : انوقت با ازدیاد جمعیت چه کنیم ؟؟؟ امام پوزخندی یه سوال کننده ابله زدند و فرمودند : ازدیادی پیش نخواهد امد .....عده ای که در کودکی از فقر و بیماری و تنگدستی خواهند مرد ... عده ای در دوران بلوغ از افسردگی انتحار خواهند کرد ..... عده ای را به جنگ علیه دشمن میبریم و انجا به حول و قوه الهی به شهادت میرسانیم ... عده ای را به نام خلافکار به دار میاویزیم ... عده ای را تا ابد در حصر و زندان و بند نگه میداریم تا خودشان بمیرند .... عده باقی مانده را به کشور دوست و همسایه { شام } میفرستیم .... عده ای را .....
سوال کننده : ولی اماما ... اخر چرا ؟؟؟
که ناگهان امام به امر خداوند ذوالنقار خود را کشیدند و او را به دو قسمت مساوی تقسیم نمود ند و فرمودند :
ا ا ا بیشعور ..... هی چرا چرا میکنه ... مرتیکه احمق .... ادم که تو حکمت خداوند " چرا " نمیگه ....

از کتاب حکم الحکمت ص 96

از پاشا خان

۱۱/۰۴/۱۳۹۲

مردم ایران مشکل مالی ندارند.

به امام نقی خبر رسید که در ولایات پارس جوانان از فرط مشکل و بی پولی و بیکاری خود را به زیر قطار انداخته یا به آتش میکشند. امام نقی خشتکی خاراند و گفت: این اراجیف چیست که میگویید؟ ملت پارس مشکل مالی ندارند ، هم خمس و زکات را به موقع میدهند هم ضریح طلا برایمان میسازند. سپس خبرآورنده را به دو نیمه ی نامساوی تقسیم نمود.
 از نیقلر نقوی

۱۱/۰۳/۱۳۹۲

مسلمانان بلاد پارس چگونه اند.

یاران از امام پرسیدند : اماما امت خود را چگونه توصیف میکنید؟امام نقی پاسخ داد : «شادی و عزایشان یکی است. عزایشان از شادیشان بیشتر است. به وقت شادی عزاداری میکنند و به وقت عزاداری مست میشوند. به وقت مستی عربده می کشند و به وقت جنگ فرار می کنند. به وقت فرار همراهان خود را لو می دهند. ادعای مرام و معرفتشان طاق آسمان را می شکافد ولی از هیچ عملی برای پا گذاشتن روی دیگری و پیشرفت در رذالت دریغ نمیکنند. در یک کلام مسلمان واقعی‌اند»سپس آهی کشیده و از آن محل دور شدند--------------------------حلیة النقویون - وصف الامت لامت - ص منفی ۱

از ابوکچل (آخوند کراواتی)

در مزمت کشتار دسته جمعی، بابِ ماله کشان بنفش، بخشِ کلیدِ شکسته.


ابولاشی به حضور امام نقی رسید و گفت شخصی به نام ابراهیم نبوی تقاضای شرفیابی دارد.
امام باد متعفن ملیحی از زیر دشداشه خود صادر کرده و فرمودند: این قماش ماله کش ها حتی اگر هر روز هم به خدمت ما بیایند شرف را نمی یابند.

در مزمت کشتار دسته جمعی، بابِ ماله کشان بنفش، بخشِ کلیدِ شکسته نوشته امام نقی(ع)

از ماما یقن

۱۱/۰۱/۱۳۹۲

سوگ امام از شنیدن کشته شدن دو کارگر زن در فلسطین.

ابولاشی به امام نقی گفت : دو بانوی کارگر فلسطینی به خاطر آتش سوزی از پنجره ساختمانی خودشون رو پرت کردند.
امام شروع به گریه کردن کرد. 
ابولاشی گفت : شوخی کردم, تو ایران بود.
امام تبسمی کرد و گفت : از دست تو (ابو)لاشی. 


از ناشناس ناشناس

۱۰/۲۹/۱۳۹۲

بیرون خزیدن ائمه از ران مادر!


شخصی نزد امام نقی رسید و از چگونگی ولادت امام زمان از ران مادرشان اظهار شگفتی و تردید کرد.
امام که این سست ایمانی ها را بر نمی تابیدند بدون کظم غیظ فرمودند: از جدم رسولولا دیگه ضایع تر نیست که یکسال بعد از مرگ پدرش به دنیا اومد؟!
حضرت داشت دست به قبضه شمشیر می برد که آن شخص فریاد زنان گفت: مرتیکه نفهم، امامی که باش! چرا به عقاید یک میلیارد مسلمون توهین میکنی؟؟ 
منبع: این دو زن/ آمنه و مریم
از صیغه مضارع نقی

۱۰/۲۸/۱۳۹۲

ائمه اطوار از کجا به دنیا می آیند

روزی جعفرجنی بی توجه به علائم رانندگی خدمت امام نقی (ع) رسید و پرسید:
اماما, خشتک به دندانم! آیا درست است که نوه شما امام زمان (عج) قرار است از ران مادرش بدنیا بیاید؟
امامنا دستی معنی دار بر سر جعفر کشیده, گفتند: بنشین تا برایت توضیح دهم: ما امامان هر کدام پتنت خاص خودمان را داریم. 
پدرم جواد از زیر بغل مادرش, جدم رضا از کف پا, جعفر کاظم از پس حلق, جعفر سارق از جیب, محمد باقر از کمر, حسین از لمبه چپ, حسن از لمبه راست و علی از پس کله مادرانشان به دنیا آمدند.
جعفر که کلا گیج شده بود, دوباره پرسید: پس رسولولا چی؟
امام نقی: اون رو که مادرش رید, کسی هم زمان و مکان دقیقش رو نمیدونه!

--
چگونه گه (ص) را ماله کشی کنیم, اثر امام #نقی ابن تقی

از شیطان نقیم

رفتار شناسی حیوانات از دیدگاه اسلام- فصل مظلومیت حضرت بوشنق(رض)


ابو بول داگ : یبن رسول چرا شما مسلمین سگ ها را نجس می دانید

امام : چون سگ ها دزدان را گاز می گیرند
ابو بول داگ : چرا اشتران را ارج می نهید 
امام: چون معیاری خوب و دقیق برای تعیین دیه و ارزش بشر هستند
ابو بول داگ چرا گراز را حرام می دانید
امام : چون شکارشان دشوار است 
ابو بول داگ چرا گوسفندان را دوست می دارید 
امام : چون آی کیوی کمی دارند و موجودات سر به زیری هستند که فقط صراط المستقیم را می شناسند
ابو بول داگ: چرا خرسها را دوست دارید 
امام: چون همچون خودمان نیمی از سال را می خوابند و نیم دیگرش را به کشتار می پردازند
ابو بول داگ: یبن رسول نظرتان در مورد پلاتی پوس چیست
امام : پس از مکثی هنگ نمودند و به لقاح الله پیوستند
( رفتار شناسی حیوانات از دیدگاه اسلام- فصل مظلومیت حضرت بوشنق (رض) - انتشارات نشنال جغرافی دوره ابتدایی)
از نقمان حکیم

۱۰/۲۱/۱۳۹۲

امام نقی و سادومازوخیسم الهی


امام در مجلسی مشغول تشریح حقوق زن در اسلام بودند که ملعونی از آن میان برخاست و گفت: یا نقی! به گمانم شما از نوعی بیماری روانی رنج میبرید.
حضرت با اعتماد به نفسی امامانه، تبسم کرده و فرمودند: خیر پسرم! ما جد اندر جد از آن لذت میبریم...
زن در آینه اسلام/ سادومازوخیسم الهی/ صفحه 6999
از صیغه مضارع نقی

۱۰/۱۹/۱۳۹۲

وقتی بوی مُشک خیلی غلیظ بشود مشکلش گریبانگیر اهل بیت میشود:

در شب هجرت، ابولاشی صدیق، امام نقی را در گونی بزرگی انداخت و بر دوش کشید تا از شهر خارج شود.
نزدیک دروازه، ماموران خلیفه ملعون راه را بر ابولاشی بستند. فرمانده نگهبانان نزدیک او رسید و پرسید: سیاهی کیستی و در این گونی که بر پشت میبری چه داری؟
ابولاشی به تاسی از امام اول شیعیان پاسخ داد:منم، ابولاشی، این هم فرستاده خدا، نقی ست.
فرمانده که از خنده بولش جاری شده بود گفت: مسخره بازی درنیار ابو جان. اگه این نقیِ خداست، پس این آب زردی که پشتت ریخته چیه؟ این بوی بد چیه؟... راستشو بگو، چی توی کیسه ات داری؟
ابولاشی که از بزدلی و ضایع بودن امام ِخدا لجش گرفته بود گفت: پشکل، تاپاله، غائط شُتـــ....
هنوز سخن ابولاشی به پایان نرسیده بود که فرمانده نگهبانان فریاد زد: امام شیعیان، نقی! شناسایی شدی بیا بیرون!
نقل است حضرت در زندان خلیفه تا مدتها با صدای پشکلی فریاد میزد "بابا اشتباه گرفتین، من نقی نیستم، من پشکلم".

از صیغه مضارع نقی.

۱۰/۱۷/۱۳۹۲

اندر مضرات احکام طهارت.

امام پشت در دست شویی ایستاده بود. ابولاشی امام را دید و گفت : چه میکنید؟امام : میخواهم برم تو ولی استرس دارم.ابولاشی : شما که هزار رساله در طهارت نوشته اید, اکنون برای بول ساده در مانده اید؟امام : آنها همه علم تئوری بود. این عمل است. همه عمر, عالم بی عمل بودم. 
عالم واقعیی آن کودکی است که بی دغدغه فقهی میشاشد.

از ناشناس ناشناس