۸/۰۷/۱۳۹۲

چرا ناشنوایان مسلمان شفا نمیابند


روزی شخصی ناشنوا خدمت امام رسید و از ایشان تقاضا کرد تا او را شفا دهد. حضرت تبسمی کرده فرمودند: با خلوص نیت هفت مرتبه بگو: "لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال" پس شفا خواهی یافت. اما چون آن مرد ناشنوا بود صدای امام را نشنید و آنچنان نکرد، پس تا آخر عمر ناشنوا زیست!
مرآت الشفا / علامه مجلوسی
از ابو چخماق

۸/۰۴/۱۳۹۲

نقی روبهی دید بی دست و پای/ بخندید بر طبع شوخ خدای

نقی روبهی دید بی دست و پای/ بخندید بر طبع شوخ خدای
که با اینهمه عدل و دادِ جلی/ زند بر سر بنده اش تو سری
یکی را دهد ثروت بی حساب/ یکی را دهد خوابِ بوی کباب
یکی را کند ناز در رخت زر/ یکی را کند بارکش همچو خر
کند کسر از سهم عقل کسی/ دهد رشته های امورش بسی
پس آنگه خردمند را از هوس/ کند لعبت دست هر خار و خس
درازا دهد عمرِ خونخوارگان/ به لب آورد جان فرزانگان
شود پشکل اُشتر یک عرب/ نماد شعور و شعار ادب
کسی کینچنین زشت طبع و عبوس/ کند بر سریر خدایی جلوس
مرا ننگ آید که باشم نقی/ ولیکن کنم بر درش بندگی
از امروز شخص خدا بنده ام/ خداوند خوشحالی و خنده ام
دهم ارج آن سر که مغزی در اوست/ نه آن سر که مُهر حماقت بر اوست
چو جو شدیدی گرفتش امام/ بدرید خشتک، بشد روی بام
بـبولید بر دین جدش نبی/ بیاراست دنیا به اسم نقی
پس ای دوست در کارش اندیشه کن/ بخوان "یا نقی" در خوشی ریشه کن
بنوش و بخند و خردباز باش/ رها از خدا و سرافراز باش


منبع: غارحراء/ چوب پنبه شامپاین امام

از صیغه مضارع نقی

۸/۰۱/۱۳۹۲

ضریب هوشی ائمه اطوار

روزی امام نقی به همراه جمعی از فلاسفه بزرگ اسلام (حجت الاسلام ابولاشی، آیتولاه عفیر و گدای مسکین) به بحت پیرامون اصل امامت پرداختند. هر کس سخن نغزی به زبان می آورد تا آنجا که امام از شدت بیضه نوازی های فلسفی صحابه خمار شدند و با قاطعیت فرمودند: آقا اصلا به نظر من باید بدیم روی سنگ قبر همه ائمه پیش از من بنویسین گاو!... بدبختا نه مغزشون کار میکرد که بتونن یک ساعت تفکر کنن، نه عمرشون کفاف داد که بتونن 70 سال به عبادت بپردازن.
نقل متواتر است که در همان لحظه گاو عظیم الجثه ای در محل حاضر شد و ضمن ارائه گزارش معتبری از مقایسه ضریب هوشی ائمه شبکار با گاوهای دامداری اصغرآقا اینا، با زبان عربی فصیح، اصل امامت را مورد عنایت گسترده قرار داد.

منبع: تاریخ تفکر در اسلام

از صیغه مضارع نقی

کامل کردن دین به سبک امام نقی (ع)

شانزدهم ذی المارچ 632 میلادی، امام #نقی (ع) در راه بازگشت از آخرین سفر حج بودند که جبی گوزو با زاویه 270درجه بر امام وارد، و پس از خروج موفقیت آمیز از ایشان گفت: ای نقی! اکنون وقت آن است که جانشین ات را به مردم معرفی کنی تا دینت کامل و جواز ورودت به بهشت صادر شود. پس امام نقی دستور داد جلو رفتگان را باز گردانند و منتظر عقب ماندگان شد تا همه آمدند. ایشان بر بالای تپه ای رفته و #عسکری را نیز کشان کشان با خود می بردند. ناگهان #حسنین بر امام وارد شدند و درخواست کردند تا معرفی جانشین را به آنها واگذارد و خود قضاوت کند که کدام بهتر معرفی کرده اند.
حسن دست راست عسکری را گرفت و بالا برد، عسکری که دردش آمده بود دست خود را محکم پس کشید. پس حسین دست چپ او را گرفه و زرتی بالا برد که باز هم عسکری کوچولو دردش آمد. عسکری که عصبانی شده بود شورتش را پایین کشید و ذوالنعوظش را حواله حسنین می کرد که ناگهان حسنین با هم به #شوشول عسکری حمله کردند تا آن را بالا ببرند که شد نباید آنچه می شد.
از سری روایات وارده در باب شوشول عسکری، ج4، ص69
----------------------------------
ابو ابن الشجاع (پدر پسر شجاع) چنین روایت می کند: که بعد از این واقعه دیدم مردم فوج فوج به نزد امام نقی (ع) می رفتند و با ذوالنعوظ ایشان بیعت نمودند که ابولاشی اولین آنها بود. هرچند بعد از وفات امام نقی ابولاشی اولین کسی بود که ادعای خلافت کرد تنها به سبب اینکه امام نقی، دامادش بود.
والنقی اعلم بما فی مقعد المومنین
--------------------------------------
یک شاهد شمقدریه می گوید: امام ذوالنعوظ شمقدر را بالا برده و فرمودند: هرکس من بر پشت و پناه او بودم، زین پس شمقدر مولاو مقتدای اوست.
محققان عفیریه در رد این روایت شمقدریون می گویند که این سخن امام نقی درست است، و لاکن فقط برای #سوسن سلومولاه بوده است، نه برای همه مردم.
والنقی اعلم
--------------------------------
راوی که خود شاهد ماجرا بوده می گوید امام نقی که عصبانی شده بود، هر 3تایشان را با تیپا از بالا انداختند پایین و ضمن بالا بردن ذوالنعوظ شان، مردم را به پیروی از آن فرا خواندند.

از شیخ الفقهاء و المجتهدین حضرت آیت النق العظمی نخودعلی نقودکی نقیستانی

۷/۲۹/۱۳۹۲

اخلاق در خانواده دزدان مدینه

روزی اصحاب از جدم امام نقی پرسیدند: چرا عمر (لعنت الله) به خانه فاطمه زهرا که مادرزنش بود، حمله کرد؟
حضرت فرمودند: چون خیلی در زندگی مشترکشان دخالت میکرد!

اخلاق در خانواده دزدان مدینه (متواتر از شیعه و سنی)

از حضرت مهدی (عج)

لارج بودن یکی از خصایص امام بود

امام نقی بسیار خوش مشرب و لارج بود به طوری که یکبار کاروان تجاری شام، یکجا به ایشان وارد شد، اما حضرت پلک نزد و به خنده و شوخی با اصحاب ادامه داد.
نقل است از کل آن کاروان فقط یک تکه پارچه ابریشمی از انتهای امام بیرون مانده بود.

بله اینچنین امام خوش اخلاق و جاداری داشتیم ما...

از صیغه مضارع نقی

امام نقی و پارتی تولدش

صحنه: منزل امام نقی. چراغها خاموش:

سوسن: خب همه سر جاشون هستن؟ همه چی حاضره؟
عسگری: مامان کی کیک میخوریم؟
سوسن: ای کوفت بخوری. اینهمه لمبوندی کو شوشولت؟ (خنده حضار و گریه عسگری)
لایشه: سوسن جون ببین این دامن جدیدم قشنگه؟ واسه امشب خریدم.
سوسن: حالا تو این وسط قمیش نیا جزجیگر زده... آی شمقدر نیومد این نقی؟
شمقدر: نه بابا معلوم نیست باز کجا علاف شده... مثل اینکه اومد...همه سرجاشون... ابولاشی اون کادوها رو بیار بزار وسط...
(در باز میشود)
(زن یهودی آشغال ریز یک سطل روبان رنگی و کاغذ کادو روی سر همه خالی میکند و همه هوار میزنند: Happy Birthday Naghiii )
- این چه وضعشه؟ این جلف بازیا چیه؟ مگه نمیدونید مسخرگی تفریح سفیهان و کار جاهلان است؟

جمعیت به هم میریزد:
- ای بابا...این که هادیه
- این مصیبتو کی دعوت کرد؟
- من بابا نقیمو میخوام....
(ناگهان نقی عبایش را کنار زده و کلی آب انگور و خوراکی های جور واجور میریزد وسط بساط)
- هادی کجا بود؟ شوخی کردم باهاتون. بخورید و حال کنید که امشب تاصبح مهمون من هستید...

یک شب در سال - ص 69

از ناقشتاین

سورپرایز برای تولد نقی

نقى(ع) جهت نماز صبح راهى مسجد مى شد. همين كه وارد حياط شد چند مرغابى كه در گوشه اى لانه كرده بودند با مانور هوايى همراهى اش كردند، چون به در نزديك شد، درب به صورت تلسكوپى و اتوماتيك وار باز شد. پس به كوچه قدم نهاد و چند سگ و گربه را ديد كه رقص كنان و پاى كوبان برايش رژه مى روند. پيرزن يهودى آشغال ريز از آن بالا با حركات پاركور خانه به خانه اسكورتش مى كرد كه مبادا آسيبى برسد. بالاتر تكه ابرى حضرت را در برابر تابش امواج كيهانى محافظت مى كرد. از عالم بالا صداى موسيقى و شعر ناب مى آمد، ناگهان حضرت درجا ايستاد! نگاهى متعجب به اطراف و اكناف و سپس به دوربين كرد. لحظه اى سكوتى زندگى بار همه جا را فرا گرفت و تو گويى كه جز نقى هيچكس نبود. يك بطرى آب انگور بوردو به همراه گيلاسى كمرباريك در طبقى فرو فرستاده شد و ندا آمد: "اى نقى، زادروزت مبارك، همانا ما تو را عليه جهل و خرافه فرستاده ايم! پس بنشين و بنوش به افتخار خودت و اصحاب راستينت."
و دوباره صداى ناب موسيقى و شعر همه جا شنيده مى شد...

تاريخ دمرى/ باب روز تولدت دوباره تكرار مى شود.

از آشپز النقى

۷/۲۷/۱۳۹۲

شیر هم باشی جلو جماعت گاو کم میاری

در سامراء کسوف رخ داد و سامرائیان از خوفِ الله، نماز وحشت اقامه کردند. پورسینا –دانشمند نامی بلاد پارس– سعی کرد به آنها بفهماند که کسوف یک پدیده طبیعی است و ترس ندارد؛ که سایه ماه بر سطح زمین است و نه خشم خدایان خیالی...! سامرائیان که نمی‌توانستند در برابر توهین به «عقایدشان» خاموش باشند، بر سرش ریخته و او را زنده‌زنده پوست کندند.

ابولاشی از #امام‌نقی (ع) پرسید: یابن رسولولا! چگونه است که در ١٤٠٠ سال اخیر، همواره زور این جماعت ناآگاه به چنین انسان‌های خردمندی چربیده؟ حضرت لبخندی زده و فرمودند: «گوسپندان» رو چو بُوَد «اعتقاد»، شیر ژیان را بدرانند پوست!

از منقی دوعالم

۷/۲۳/۱۳۹۲

چرا و گونه شیطان از درگاه خدا رانده شد و نقش نقی در این ماجرا

(چرا و گونه شیطان از درگاه خدا رانده شد و نقش نقی در این ماجرا) 
*******************************************
گاد : بچه ها بيايد اينجا بيبينم . يه کار دستي درست کردم
گابريل : اه کو کو کجاست ؟
مايکل : ايول لابد بايد چيز باحالي باشه
اويل : مشتاقانه منتظر رويت اونيم
گاد : بيايد . دا دا دا داااااااام ..... اين شما و اين هم نقی، یک انسان.
گابريل : اوه خداي من شاهکاااااااااااااااااااار کردي . احسنت . فتبارک ا... دمت گرم....
مايکل : به به خوبه .. اما چرا اينجوريه؟
گاد : خب راستش هنوز خشک نشده
اويل : ممممممم راستش خوبه .. اما من يکي زياد خوشم نيومد
گاد : مگه چشه ؟
اويل : خب اين موجود اصلا به چه دردي ميخوره؟
گاد : خيلي هم خوبه ، به همه دردي ميخوره
اويل : آره ميتونه آدمکش بشه ، ميتونه فحش بده و يا حتي ميتونه در مورد الان ما مطلب طنز بنويسه نه؟
مايکل : خدا جون خب بگو به چه دردي ميخوره خب ؟
گابريل : خدا جون من يکي که قبولت دارم دربست تو بهترين بهترين بهترين بهتريني... جيگرتو
گاد : خيلي زياد حرف ميزنيد ها، حالا که اينطور شد مسابقه پسابقه کنسله.. ديگه هيچکدومتون خليفه ي من نميشيد. اين نقی رو ميکنم خليفه ! به جومونگ هم اينو بگيد!!!!
اويل : اين ؟ آخه خدا جون اين که حتي نميتونه دماغش رو بکشه بالا
گابريل : آه نه پروردگار جهانيان من هميشه مخلصت بودم جون من اين شانسو از ما يا از من نگير
گاد : همين که گفتم ..
اويل : خدا جون پشيمون ميشي ها .. ايني که تو درست کردي بعدا مدعي ميشه که از نسل ميمون بوده و تو فقط دستگاه زيراکس رو روشن کردي ...
گاد : خاموش ، حالا که اينطور شد همتون باس بهش سجده کنيد
مايکل : چي ؟ سجده کنيم ؟ خدا مگه عقلتو...آخ نه منظورم اينه که آخه چرا ؟ مگه تو خدا نيستي؟
اويل: اي بابا حالا افتاد رو دنده ي لج .. جون من کوتاه بيا ديگه ما فقط به تو سجده ميکنيم
مايکل : چيکار ميکني گابريل ؟
گابريل : مگه نشنيدي گفت سجده کنيد ... سبحان ا.... سبحان ا...
اويل : پاشو بابا شوخي کرد . خدا جون بگو که تو نميخواي ما به اين انسان گوزو سجده کنيم ؟
گاد : سجده کنيد
مايکل : اي بابا ... استغفرا... خداجون اگه بعدا پشيمون شدي تقصير خودت بوده ها.. سبحان ا...
اويل : خدا جون اين اصلا لايق نيست ولي به خاطر گل روي تو هم که شده چشم .. سبحان ا..
گاد : چي ؟ سجده نميکني؟
اويل : من که سجده کردم.!
گاد : چي ؟ يعني ميگي من کورم ؟
مايکل : اي بابا سجده کرد که ..
گابريل : مايکل تو ساکت باش . اويل بي حيا چطور جرات کردي؟
گاد : برو از خونه ي من بيرون . از درگاهم برو بيروووووووووون
اويل : خدا جون سجده کردم . ببين ... سبحان ا..
گابريل : خدا رو مسخره ميکني ؟ بي شعوووووووووور
اويل : اي بابا خدا جون من مخلص انسون جونت هم هستم . بابا غلط کردم .
گابريل : ديگه فايده اي نداره بيرون ؟؟؟
اويل : باشه الان عصباني اي ... ميرم فردا ميام
گاد : فردا نه ... ديدار به قيامت
اويل : خدا جون باشه.. ولي من سعي مي کنم انسان هات رو به سمتت هدايت کنم. تو کارت درسته من نفهميدم. ايشلا اين انسان ها هم تورو ميشناسن و آدم ميشن.
گاد : بيخود. انسان هاي من منو ميشناسن
اويل : آخه خدا جون .. اينا هزار و يک کثافت کاري دارن .
گاد : چي ، ميخواي گمراهشون کني؟
گابريل : بي شرم !
گاد : بيروووووووووووووووووووون . هر غلطي دلت ميخواد بکن..
اويل : من؟ من؟ خدااااااااااااااااااااااا
** نمایشنامه نقیللو، پرده 69.

از شیخ الفقهاء و المجتهدین حضرت آیت النق العظمی نخودعلی نقودکی نقیستانی

۷/۲۱/۱۳۹۲

تکنولوژی وقاحت

ابن مفعول بر امام وارد شد و پرسید: یابن رسولولا... عمه ات به عمویم! ضریح ضریحه دیگه. چه کاری بود حالا تو این گرونی و بدبختی اینهمه خرج ضریح جدید جدت بکنیم؟ امام که در حال روغنکاری شجره طیبه بودند فرمودند: همینه دیگه. اونوقت میگن چرا مسلمونا از علم روز عقبن؟ تو اصلا میدونی این ضریح چه امکاناتی داره؟ اولا که پهنای باندش بالارفته. از 1 حاجت/ثانیه تبدیل شده به 100 حاجت/ثانیه! تازه Wi-fi هم هست. تا 2 کیلومتر دور بین الحرمین حاجت میده. بعدشم آپدیت شده. قبلیه فقط دردای در حد بواسیر و سوزاک رو شفا میداد. این ورژن تورم غدد پانکراس رو هم شفا داده. پیرزن حامله کرده! باورت میشه؟ تازه اگه به قبلیه دست میزدی شاید جدم سرپل سراط یه سفارش برات میکرد ولی دستت به این برسه جدم تا بغل حوری نخوابونتت ول کن نیست!
ابو مفعول که این را شنید آی پدش را برای فروش به بازار برد تا پولش را به ضریح جدید امام حسین هدیه کند... 


از ناقشتاین

انیشتن و بروجردی,کی کیو آره؟


کافر مسلمان گا بر امام نقی وارد شد و با خشم پرسید: آخه خالی بندی هم حدی داره. اگه انیشتین با آیت الله بروجردی نامه نگاری داشتن پس چرا انیشتین مسلمون نشده؟ امام که در حال تماشای فیلم (teen lesbian stories ) بودند لحظه ای تماشا را متوقف نموده و فرمودند: چرا عصبانی شدی فرزندم؟ اشتباه فهمیدی. انیشتین نمیخواسته مسلمون بشه. آیت الله بروجردی میخواسته آتئیست بشه طفلک کسی رو نداشته ازش مشاوره بگیره با آلبرت مشورت میکرده! کافر مزبور خواست خشتک دریده و راهی بیابان شود که حضرت با مهربانی وی را فراخواند و از بین دو انگشت مبارکشان صحنه وبکم سکسی دادن ماری کوری به آیت الله فاضل لنکرانی را به وی نشان دادند!
منابع التفخیذ – انتشارات مدرسه حیضیه قم – ص 69

از ناقشتاین

حج توحیدی ترین شرک بشر

نقل است حضرت در سفر به طایفه ای بت پرست رسیدند که برای بت بزرگشان مراسمی گرفته بودند و هلهله می کردند. فی الفور بر بالای تپه ای رفتند و فرمودند:ای مردم چرا عقلتان را بکار نمی اندازید چرا به گرد بتی سنگی میچرخید که نه میبیند و نه میشنود نه سودی میتواند برساند نه زیانی؟ مردم از هلهله وا ماندند و مانند بز به حضرت خیره شدند. ابولاشی گوشه عبای حضرت را گرفته و حضرت را پایین کشدند و اهسته در گوشش گفتند یا نقی ما در مسجد الحرامیم و اینها در حال طواف. مگر کوری نمیبینی؟چرا به عقاید جدتان حمله ور شده اید؟
حضرت که دید هوا پس است و گویا بر زمین سفت بول نموده است اهسته دم خود را روی کولشان گذاشته و در افق ناپدید شدند.

:پ ن 1: وقوم اتوا من اقاصی البلاد /لزمی الجمار ولثم الحجر/فو ا عجب من مقالاتهم/ایعمی عن الحق کل تا بشر/ مردم از راههای دور می ایند تا دسته جمعی سنگ بیاندازند و سنگ سیاه را ببوسند. عجب کار مسخره ای ایا مردمان از دیدن حق محرومند—ابوالعلائ معری فیلسوف عرب
پ ن2 : نقل است حضرت در سفر بعدی به دیواری رسیدند که عده ای جلویش ورد میخواندند و خم و راست میشدند فی الفور پای ان دیوار بول نموده و بعد برای حفظ جان تا دریای سیاه دویدند.

از منقول النقی

۷/۱۵/۱۳۹۲

نهج الملاقه/ فرازى از نامه امام نقى (ع) به مالك اشتر والى مصر

اى مالك! آنجا كه رسيدى با مردم رفتار آدميزادى داشته باش، نكند به زنانشان تجاوز كنى يك وقت!
اى مالك! نكند به سرت بزند و يك شب بروى دزدى، حق مردم را بخورى و به ريش من بخندى!
اى مالك! نكند حيا را بخورى و شرم را برينى. دينارى بيشتر از خمس و زكات و سهم امام از آن ها بستانى!
اى مالك! نكند شمع بيت المال را همينجورى تفريحى روشن كنى.
اى مالك! اصلا غلط كردم تو رو فرستادم، برگرد بيا پفيوز!


از آشپز النقى

چگونگی تولد امامزاده بیژن، ص ۶۹

ابو عقیم فارسی به همراه زنش به بیت امام نقی آمدند و از ایشان خواستند برایشان دوایی تهیه کنند تا صاحب فرزندی شوند. امام نقی نگاهی خریدار به همسر ابو عقیم انداخته و دست در جیب مبارکشان کرده و چندر غازی به وی داده و فرمودند تا از بازار ۲ مثقال نخود سیاه برای درست کردن دارو خرید کند.
آورده اند ابو عقیم پس از ساعتها گشت بی نتیجه در بازار سامرا به بیت امام برگشت تا ایشان را از عدم موفقیتش در تهیه نسخه آگاه سازد.
امام نقی در حالی که لبخند پلیدی بر لب داشتند فرمودند: وقتی تو به بازار رسیدی من با علم لدنی ام متوجه شدم که نخود سیاه گیر نمی آید، ولی نگران نباش، به جای دوا من بر روی زنت دعایی خواندم که نه تنها همان کار دوا را میکند بلکه فرزندی که ۹ ماه دیگر بدنیا خواهد آمد به تقدس یک امامزاده خواهد بود. 


از ماما یقن

۷/۱۳/۱۳۹۲

چرا پیدا کردن یک امام نابغه محال است


ابولاشی: امام، تحقیقات نشون داده که کسانی که مذهبی نیستند نسبت به دینداران هوش بیشتری دارند. آخه چطور چنین چیزی ممکنه؟
امام نقی: درسته، علت بوجود آمدن نطفه بی دینان را باید از مادرانشان پرسید چون معلوم نیست با چه غریبه ای خلوت کرده اند، و از همین روست که علیرغم حرامزاده بودن، هوششان از ما زیادتر است، در حالی که معتقدان به مذاهب از نسل فقط یک جفت، یعنی آدم و حوا هستند و همانطور که میدانی حاصل ازدواج های خانوادگی بچه های خنگی میشوند مثل من و خودت. 
چرا پیدا کردن یک امام نابغه محال است، ص ۶۹

از ماما یقن

کودکی امام نقی(ع) مرکز کنترل بیماریهای واگیردار

ابوذر حفاری (رض) حکایت می کند:
در ایام جوانی از جایی عبور میکردم که عده ای از کودکان را سرگرم بازی یافتم. در میان آنها پسرک ژولیده ای بود، با دشداشه مندرس و ماتحت برهنه که دماغش بیرون زده بود و بوی پشکل میداد.
نزدیکتر رفتم و به او گفتم: پسرم تو انگار اهل حمام نیستی؟
پسر بچه پاسخ داد: خیر! بنده اهل بیت هستم . جد بزرگوارم، رسولولاه، اهل بخیه بود و فرزندان پاکش همگی اهل عمل. لکن با توجه به رنگ و رخسار فعلی تان، به نظر میرسد شما از اهل توبه باشید. 
نقل است ابوذر بلافاصله توبه کرد و درجا مبلغ کلانی را به عنوان سهم امام به آن کودک پرداخت. او پس از این واقعه سر به بیابان گذاشت و تا پایان عمر در صحرای رَبــذه به خنده های هیستریک مشغول بود.

منبع: کودکی امام نقی(ع)/ نوشته مرکز کنترل بیماریهای واگیردار

از صیغه مضارع نقی

مزاحمت امواج وحی

امام نشسته بود واسه خودش زندگیشو میکرد که بهش وحی شد : ای نقی. پاشو 4 تا پرنده ببر بالای کوه سر ببر. امام پاشد رفت بالای کوه. سر راه یه دختر زیبا دید که بدجور بهش پا میداد. اومد بره طرفش که وحی رسید : ای نقی . این دختر را بکش که او در آینده منافق خواهد شد! نقی ناچار دختر را دونیم کرده و در حالی که زیر لبی فحش میداد به راهش ادامه داد که به غاری رسید. وحی آمد که: بخوان! امام با تعجب گفت: چی بخونم؟ وحی رسید: ولش کن.. پرنده ها را بکش و با آنها یک کشتی بساز و یهودیان را به سرزمین موعود ببر! امام که چشماش 4 تا شده بود اومد بیخیال بشه و برگرده که وحی رسید: جسد دختر را 4 تکه کن و هر کدام را سر کوهی بگذار تا پرنده ها به معاد ایمان بیاورند. نقی کم کم داشت از دین برمیگشت که جبرییل نفس زنان رسید و گفت: نقی جان شرمندم. بازم وحی برگردان داشتیم همه سیستم الهی ریخته به هم! مگه اسرافیل بهت خبر نداد؟... امام چنان کظم غیظی نمود که تا دو هفته دستشویی رفتن برایش سخت بود. از آن به بعد هم بجای عمامه دور سرشان فویل آلومینیوم میبستند تا از مزاحمت امواج وحی در امان باشند.

Signals and Imams – by Dr sasha grey(rah) – p 69

از ناقشتاین

مظلوميت ائمه انتار/ بخش كراهت چهره/ ٦٩


از كرامات امام نقى(ع) اين بود كه هر وقت چهره اشان را با دو دست مى پوشاندند، بچه ها مى خنديدند و هر وقت دو دست خويش را از روى صورت بر مى داشتند و با مظلوميت مى فرمودند: "دالى"، بچه ها به سختى مى گريستند كه حتى در چند مورد به خفگى آنها منجر شد. 

از صحابه سوال كننده و دونيم شونده

کی کنترل میکند؟

از حضرت پرسيدند: اماما، به ما بگوييد، چه چيزى يا چه كسى ما را كنترل مى كند؟ 
امام پاسخ دادند: بگرديد و ببينيد، هر چه يا هر كسى كه خنده به آن را ممنوع كرده اند، همو است كه همه ما را تحت سلطه خود دارد. 

اصول پايه/ نوقويوف / ٦٦٩

از  صحابه سوال كننده و دونيم شونده

نهج الملاقه ، اندر مذمت جوگیری

قال نقی(ع): در عجبم از مردمی که ابتدا بین بد و بدتر، بد را انتخاب می‌کنند و سپس شیفته اش می‌ شوند.


از بورات النقی

۷/۱۲/۱۳۹۲

راه نابودی اسرائیل


ای مالک! یادت هست وقتی خمینی به گورباچف نامه نوشت شوروی از هم پاشید، وقتی چائوشسکو از دیدار با ابوکوسه از ایران برگشت سرنگون و اعدام شد و این آخر هم بعد از تماس ابوکلید با اوباما دولت آمریکا تعطیل شد؟ نامه ضمیمه رو به هر ترتیبی شده به دست نتانیاهو برسان، فکر کنم راه نابودی اسراییل را پیدا کرده ام.

از ماما یقن

قدیما آدما خیلی گنده بودن

نقل است امام در سن هجده سالگی به مرض آلزایمر مبتلا شدند !!ابولاشی او را به نزد طبیب برد طبیب پس از معاینه گفت شوربختانه ایشان به آلزایمر مبتلا گشتند ابولاشی با ناراحتی گفتند چگونه ممکن است ایشان فقط هجده سال دارند!! آلزایمر مرض پیری است؟؟ طبیب گفتند همانطور که دخترهای هفت ساله امروز به مانند دختران سی،چهل ساله در آینده هستند و می توان با آنها ازدواج کرد پس مرد هجده ساله امروز هم به مانند یک پیرمرد هفتاد هشتاد ساله در آینده است و می تواند آلزایمر بگیرد (کتاب قدیما آدما خیلی گنده بودن- تالیف ابن ماله)

از نقمان حکیم

سیره نقوی - مستی و راستی - ص 69

حضرت آب انگور مفصلی زده بودند و درحال تنظیم فرکانس آروغ(ع) خود بودند که یکی از اصحاب وارد شد و گفت: یابن رسولولا.من به این دین اعتقاد قلبی ندارم و فقط برای تظاهر و منافع شخصی پیرو آن هستم و دیگران را آزار میدهم. مرا نصیحتی بکنید. حضرت آروغ مواجی صادر فرموده و گفتند: برو فردا بیا !


از ناقشتاین

۷/۱۱/۱۳۹۲

امام نقی و آویز اسلام

یک مسیحی خدمت امام نقی (خخخخخ) آمد و عرض کرد : نماد و علامت ما مسیحیان صلیب است که آنرا به گردن می آویزیم . چرا شما مسلمانان علامتی ندارید ؟ پس نماد اسلام چیست ؟ 
امام فرمود : اتفاقا اسلام هم دارای نماد است . منتها بجای گردن جای دیگری آویزان است !

از نقی رحمت

امام نقی و اسلام فطرتی


فضولی از نقی(ع) پرسید: اگر اسلام برخاسته از فطرت بشر است، پس چرا هر چقدر آنرا به کافران عرضه میکنی پذیرای آن نمیشوند؟
حضرت عینک دسته شاخی جدشان را روی صورت جا به جا کرده، فرمودند: زیرا آنها کوردلانی بیش نیستند و اسلام هنوز به خط برِیـــل ترجمه نشده است.
منبع: هلن ابن کلر (ص)

از صیغه مضارع نقی

به عقاید هم احترام بگذارید

به احترام دیگران ، درب عقایدتون را بگذارید 
(امام خطاب به آنانی که مدام میگویند به عقاید دیگران احترام بگذارید)

از نقمان حکیم

«امام نقی و قدرت تخریبی منطق در مباحثه» تألیف غلام ابن کفش

از ابن انگلیسی (پسرعموی ابن عربی) مرویست روزی کافری مسلمانخوار در حالی که با خلال دندان، الباقی یک بچه شیعه را از دهان خویش بیرون می کشید، بر امام نقی وارد شد...

حضرت نعره زدند: دیگر چه می خواهی کذاب بنی اسرائیلی؟

کافر پرسید: اصلا از کجا معلوم شما امام هستید؟

امام نقی: از آنجا که خداوند متعال در قرآن...

کافر: من نه خدا می شناسم نه قرآن قبول دارم.

امام نقی: خب، از جد بزرگوارم نقل شده...

کافر: او که مرده و من هم کلامش را دروغ می دانم.

امام نقی: اصلا به ما نیامده با استدلال بحث کنیم. برو اتاق بغلی لباست را دربیاور تا با رأفت اسلامی حالی ات کنم امام کیست...

---

از فخرالمحقّقین آقاشیخ زُجاج ابن عیّاش هذلولی

۷/۰۹/۱۳۹۲

چگونه یک دنیا را به غائط بکشیم

یک شب معراج، امام نقی (ع) به دلیل نقص فنی دستگاه جهت یاب معجزه معراج، به سیاره دور دستی برخورد کردند که ساکنان آنجا هم از لحاظ علمی پیشرفته بودند، هم مسلمان، و هم بسیار شریف! به صورتی که کوچکترین ظلمی در آنجا رخ نمیداد!مردم آنجا نام سیاره خود را ثریا گذارده بودند.امام نقی(ع) توسط علم لدنی ورژن ۸.۱ خود دریافتند که فرکانس وحی رسول خدا با شبکه "در جستجوی حقیقت" تلویزیون آنها تداخل داشته، و همه دستورات خدا به آنها میرسیده، و آنگونه شد که آنها به صورت خودکفا، مسلمان شده بودند!
مردمان ثریا که دریافتند امام نقی از نوادگان رسول خداست، از ایشان درخواستند که خلافت مسلمین سیاره شان را به عهده بگیرد و ورژن رحمانی اسلام را در آنجا پایه گزاری کند.
امامنا که حجم خمس و زکات پرداخت نشده آنها و قوزک پر گوشت بانوان را دیدند، آب از لب و لوچه مبارک آویزان شد و برق مخصوصی در چشمانشان زد که یک چند تایی در همان حوالی بر اثر برق گرفتگی تلف شدند!
بماند!
خلاصه امامنا که دیدند بازگشتن به زمین فایده کمتری برای ایشان دارد همان جا ماندند و زمین را از حضور پر برکت خود محروم کردند.
هزار سال بعد مردم ایران که به موجب بوجود نیامدن پدیده شیعه در علم هوا فضا بسیار پیشرفت کرده و موفق به سفر در اعماق فضا شده بودند، به طور اتفاقی سیاره ثریا را در حالی که حزب نعوظ بر آنجا حکم رانی میکرد یافتند!
متاسفانه حزب نعوظ با پلتیک عجیبی سفینه ایرانیان را تصاحب کرده و با سفر به کره زمین، اسلام ناف محمدی را به پاچه زمینیان فرو کردند، و طی ۳۰ سال مردم زمین نیز به دوران طلائی اوایل اسلام مشرف شدند!
از کتاب "چگونه یک دنیا را به غائط بکشیم" اثر مرحوم غلمان فارسی

از شیطان نقیم

* احکام ماله کشی:


• اگر شخص هنگام ماله کشی بفهمد که ماله غصبی بوده بنا را بر نيتگذاشته به کارش ادامه دهد• اگر شخص نداند که برای چه مساله ای از چه ماله ای استفاده کندواجب است که مجموعه آثار شريعتی را از بر کند تا قلق کار دستشبيايد• اگر ماله کشنده و ماله شونده!! هر دو در قيد حيات باشند عمل مالهکشی مصداق کامل دستمال کشی بوده و شخص ماله کش پاداشش را از همانپفيوز بگيرد!
• ماله کشی برای اعمال ساده ای نظير گردن زنی و جماع با طفل و ...
مستحب مکروه بوده و پرداختن به مسايل بنيادين مانند فلسفه وجودی
اسلام از اوجب واجبات است
• اگر شخص ماله کش مقيم اروپا و آمريکا باشد و در حال خوردن دلار مفت
از آنجا برای ملت نظريه بدهد بر هر نقوی و غير نقوی واجب است اماله
کردن ماله درماتحت وی !
• ماله کشی برای مسيحيت و يهوديت و... در حکم ماله کشی اسلامی و
احکامش يکسان است.
• کم آوردن در ماله کشی حرام موکد بوده و هر مساله ای بايد به هر
وسيله ای توجيه شود.

اگر ماله کش پس از عمليات درباره قانع شدن طرف دچار شک شد بايد
ماله کشی را تکرار کند. اگربعد از 3 ماله کامل طرف قانع نشد مصداق
مفسد فی الارض است و خونش حلال.
• شک بين ماله اول و دوم مستحب و بين ماله سوم و چهارم مکروه است.
• ماله کشی بر جماع با احشام و اسرا و غير مسلمان واجب نيست.
• اگر زن و مرد نامحرمی در يک مکان سرپوشيده تنها باشند و ماله ای
در اختيار نباشد بايد فرض را بر محرميت گذاشته به جماع بپردازند.
واسه ماله هميشه وقت هست!
• ماله کشی در حال روزه ثوابی برابر با ماله کشی ازدواج پيامبر با
عايشه دارد.
• در هنگام سفر ماله بصورت شکسته کشيده می شود که به آن مالک (ماله
کوچک) می گويند.
(طرز مالک کشی در سفر: ابله الان وقت اين سوالاست؟ اين مسايل خيلی
عميق و پيچيده اند. بذار برسيم قشنگ بهت توضيح ميدم)
• به درآمد ماله کشی خمس تعلق نمی گيرد.
• اگر ماله کش خود در صحت مساله ای شک داشت بنا را بر حقانيت دين
گذاشته و ماله را محکم تر بر موضع مورد نظر بکشد!
(شک بر ماله کش حرام است . در دين مبين جماع با سگ حيض هم قابل توجیه است)

رساله الماله فی المکان اماله- آيت ﺍﻟﻠﻪ حاج pussy دباغ (سروش سابق)

از ناقشتاین