۷/۰۷/۱۳۹۲

امام نقی و اشاعه فرهنگ اسلامی

امام نقی (جیگر آل ابا) از اینکه اصحاب به هنگام اختلاف نظر, به یکدیگر فحاشی میکردند بسیار به تنگ آمده بودند.
ایشان عقیده داشتند تا زمانی که با سپوختن و کتک کاری میشود مشکل را برطرف کرد، چرا بی حرمتی؟!

از شیطان نقیم

خاطرات یک پشگل باب قانونمندی در بلاد پارس - امام و قانونمداری


اباپشگل گردالی غلت خوران به نزد امام نقی (بیب) آمد و گفت: یا نقی! چه نشسته ای که این طویله ی ملت پارسیان قانونی را نوشته اند که به آنها اجازه میدهد فرزندخواندگان خود را عقد کنند! 
امام نقی کمی خود را جابجا کرده و حدثی مبارک بر صورت اباپشگل افشانده و فرمودند:تابحال تجاوز میکردند و قانون پیگیرش نمیشد ، حال تجاوز را قانونی کردند ، خوشحالم تنها خاصیتی که این طویله دارد این است که مانع قانون شکنی میشود . خیلی هم خووووب ..... و خرامان خرامان به سوی اتاق گایشه به راه افتادند

از نیقلر نقوی

(امام نقی و نکته سنجی های تاریخی- تالیف شیخ صندوق)

ابوتفخیذ بر امام وارد شد و گفت یبن رسول نرمش قهرمانانه !! چه باشد؟ امام فرمود مضمونش همان سوره های مکی قرآن است ابو تفخیذ گفت پس آن همه فحش و بمب گذاری بر علیه غربی ها در این 34 سال چه بود؟؟ امام: آنها نیز مضمون سوره های مدنی بودند!! ابوتفخیذ : یبن رسول پس چرا جدم اول سوره های مکی و بعد سوره های مدنی را رو کرد اما ابوچلاق برعکس عمل نمود؟؟ امام : چون که جدم در ابتدا کم طرفدار بود و ضعیف، اما رفته رفته به همت دزدان و غارتگران قوی شد و لحن سوره هایش عوض شد اما ابوچلاق کارش برعکس این روند بود 

از نقمان حکیم

چگونگی حکومت بر مردم بلاد پارس

نامه امام نقی به مالک: 
«ای مالک، تو را به حاکمیت بلاد پارس می گمارم، برو حالش را ببر! بدان و آگاه باش که برای حکومت بر این مردم، نیازی به سرکوب آزادی خواهان نیست، آنها را به حال خود رها کن، از خشتک یکدیگر، بادبان ها خواهند ساخت...!»7
 
از وبلاگ گمنامیان

تحریم های هدفمند یا موشک های بی هدف

هدهد خدمت امام نقی رسید و عرض کرد: «اماما از سرزمینی می آیم که مردمی فقیر و حاکمانی بسیار ثروتمند دارد.»
امام فرمودند: «همانا خدا آنان را فراموش کرده و حاکمانش را تحریم کرده است»
عجوزه خدمت امام نقی رسید و عرض کرد: «اماما از سرزمینی می آیم که مردمش بسیار خوشحالند و حاکمانی بسیار ثروتمند دارد.»
امام فرمودند: «همانا خدا آنان را به خاطر آورده و حاکمانش را از تحریم خارج کرده است»


از فرشته کوچولو

۷/۰۶/۱۳۹۲

خدمات متقابل امام نقى(ع) و غرعان(ج) / ابن ابا لاش / ٦٦٩

روايت است كه امام نقى(ع) از شنيدن غرعان به صورت فطرى متنفر بودند. براى همين از آغاز امامتشان در هشت سالگى هر جا كه غرعان خوانده مى شد، دست بر گوش هاى مباركشان مى گذاشتند و صداى الاغ در مى آوردند و قاريان غرعان به تقليد از امام خود، دست بر گوش گذاشته و بلندتر عرعر مى كردند؛ كه اين رسم زيبا تا به امروز نيز ادامه دارد. 


از صحابه سوال كننده و دونيم شونده

چگونه حسن و حسین با هم دوست شدند

حسنین(حسن روحانی و حسین اوباما) از طریق اسکایپ با امام نقی تماس گرفتند و گفتند: ما سی و چهار ساله که با هم اختلاف داشته ایم. شما بیایید نظر کارشناسانه بدید چه کار کنیم تا اختلافاتمون حل شه. 
امام نقی فرمودند: باید به یکدیگر اون چیزی رو بدین که خودتون خیلی ازش دارین و دیگری ازش محرومه. آن گاه رو به حسین فرمودند: کمی از اون موشکها و هواپیماهای جنگیت رو بده به حسن، و به حسن نیز فرمودند:تو هم کنیزهای سیاهپوستی رو که در جنگ حبشه تصاحب کردی بده به حسین.
آورده اند حسنین با به کار بستن توصیه های امام نقی دو دوست صمیمی شده و حسن با سلاحهای نوی حسین دمار از روزگار مردم شام درآورد و حسین نیز با ازاد کردن کنیزکان سیاه پوست توانست محبوب دلها شود و تا آخر عمر رییس جمهور ینگه دنیا بماند.
از ماما یقن

۷/۰۱/۱۳۹۲

اندر مزاید معصوم بودن، ص ۶۹

صحابه: اگر در بلاد عجم با زنی جماع کنم و از او فرزندی زائیده شود حکم این بچه چیست؟
نقی: حرامزاده 
صحابه: خود شما اگر این کار را بکنید چه؟
نقی: امامزاده

از ماما یقن

دکتری که دکتر نبود

مردى از ضعف بدن شكايت داشت . امام نقی به او فرمود: شير بياشام . گفته شد: يابن راسومولا شير نوشيده ام . مرا زيان رسانده است .امام نقی فرمود: شير مايعى زيان آور نيست . تو چيز ديگر با شير خورده اى و آن چه زيان آور بوده آن چيز ديگر است و تو گمان كرده اى كه شير آزارت داده است .آن مرد با اینکه با شیر چیز دیگری نخورده بود به امام معصوم علم لدن دار اعتماد کرد و دوباره شیر خورد اما چون بدنش به لاکتوز و کازئین موجود در شیر حساسیت ,تسلیم حکمت الهی شد.---------------------------------------------------------------------------حدیث تا ...آزارت داده اصلی میباشد و به جای امام صادق از اسم نقی استفاده شده.

از پهلوون قلیچ

نحج الملاقه، باب در مزایای گوسفند بودن


ابوفاکر دست در جبین بر امام نقی وارد شد و گفت: اماما، داشتم فکر میکردم......
امام نقی قبل از اینکه جمله ابو فاکر به پایان برسد ذوالنقار را کشیده و او را دو نیم کردند.
وقتی ابولاشی علت را جویا شد امام فرمودند: بهش رحم کردم و از کفر نجاتش دادم چون شروع کرده بود به فکر کردن.
از ماما یقن

۶/۳۱/۱۳۹۲

اواخر الارضاء – علامه جقینی

جوانکی پارسی با ریش پرفسوری و کتاب در دست خدمت حضرت رسید و گفت: یابن روسولولا. مرا پندی ده که رستگار شوم. امام که در حال پولیش زدن دو گوهر جاودانه خود بودند کمی به وی نگریسته و دیدند قیافه اش به چهارپایانی که روزانه از ایشان طلب پند دارند نمیخورد. پرسیدند: چکاره ای و چه میدانی؟ جوانک گفت: دانشجوی فوق دکترای ژئوفیزیک هستم و یه 6 زبان زنده دنیا مسلط. آی تی هم بلدم و چند تایی هم مدرک تخصصی در رشته های دیگر دارم. ولی اعتقاد دارم که برای رستگاری دنیا و آخرت اجرای کلام شما از همه مهمتر است. امام چند لحظه به دوربین نگاه کرد و فرمود: بیا... وقتی خودتون میخارید باز تقصیر منه؟ سپس جستی زده و پند خود را تا بیخ دو گوهرشان در حلق وی فرو کرده و فرمودند: همین شوق مفعولیت شماست که اسلام را زنده نگه داشته است...
از ناقشتاین

۶/۳۰/۱۳۹۲

امام و سر چشمه بربریت در اسلام.

امام در بازار سامره از روی سکوهی فریاد میزد که ای مردم، اگر من میگویم دگراندیشان و مخالفین را باید از دم تیغ گذراند، زنانشان را به کنیزی، کودکانشان را به غلامی و اموالشان را به غنیمت برد، چیزی نمیگویم جز از غرعان که کلام الله(اضغر اصغر ها) است.

از Rouzmehr A

فرزندم بجای سوارکاری و شنا سواری گرفتن بیاموز

امام نقی، خطاب به عسگری کوچولو فرمودند:
فرزندم، توصیه جدم برای یاددادن شنا و سوارکاری به کودکان، برای مردم عادی است. تو اگر می خواهی به جایی برسی، باید بگیری که چگونه از مردم سواری بگیری...!! و به خدا قسم سواری گرفتن، گار ساده ای نیست، ولی به خدا قسم روزی می رسد که تعداد آخوندها در بلاد پارس، بیش از تعداد معلمین می شود، و تعداد امامزاده ها، بیش از تعداد کتابخانه ها!! در آن صورت است که سواری گرفتن، کار ساده ای می شود..!!

از وبلاگ گمنامیان

درآمدی بر مباحثات بی‌مثال امام نقی - تألیف ابوقیف غیزی

روزی ابن‌علم و ابواستدلال به خدمت امام نقی (خی) مشرف شدند تا مباحثه‌ای منطقی بر سر پاره‌ای مسائل با ایشان داشته باشند.

ابن علم پرسید: «یا نقی! یاخته‌های سلولی‌ام در تنبانت، با چه منطقی با دختربچۀ ۷ ساله عقد و نزدیکی می‌کنید؟ ما قصد به هم ریختن اعصاب مبارک را نداریم، اما کنجکاویم بدانیم با این همه زن دم بخت در سامرا، چرا کودکی خردسال را ترجیح می‌دهید؟»

حضرت ابتدا مبلغی خلط به صورت عفیر تفو نمودند، پس پاسخ دادند: «از شما بعید است ابن منطق! خبرتان علامه هستید. این هم برای هزارمین بار: ۷ سالۀ آن زمان، مثل ۳۰ سالۀ امروزه بوده است.»

ابواستدلال که رو به سکته بود، گفت: «از کدام آن زمان و امروزه سخن می‌گویید یابن تقی؟ شما همین پریشب حضرت لایشه را عقد و شبانه او را به زور عروس نمودید!»
امام فرمودند: «خب همین دیگر. ما آینده نگریم. پاسخی که شنیدی را یادداشت کن و در کتابت بیاور تا شیعیان من تا ۲۰۰۰ سال برای شیرین‌کاری‌های من و جدّ بزرگوارم توجیه داشته باشند. بیش از این هم این ماجرای کهنه را کژ ندهید... روشن است؟»

حضرت سپس از روی دگرآزاری، بیضه های ابن منطق را شدیدا در مشت مبارک فشردند و هرهر به درد کشیدن آن ملعون خندیدند!

---
از فخرالمحقّقین آقاشیخ زُجاج ابن عیّاش هذلولی

شاه کلیدی برای قفل های زنگ زده

امام نقی در بیستمین مجمع سراسری پاچه گیران انقلاب اسلامی مشهور به سپاه به ایراد سخنرانی پرداخت که گزیده صحبت های وی در ادامه می آید:

-سپاه باید بتواندبر همه دخول کند، حال چه متجاوز شونده مسلمان یا غیرمسلمان شیعه یا غیرشیعه، ‌زن و مرد روستایی یا شهری باشد.

-سرمایه معنوی سپاه که همانا تجاوز است او را مغضوب دل‌ها قرار داده است. اگر سرمایه معنوی سپاه سایش یابد و قضاوت مردم نسبت به پاچه لیسی این بهترین نیروی وفادار به من روزی به تردید بیفتد، که خدا آن روز را نیاورد، دهن ما سرویس خواهد شد.

-شایعاتی را که راجع به سپاه مطرح می‌شود اصلا قبول ندارم. 

-سپاه امروز باید تجاوزهای مهمی که من توان انجام آن را ندارم بر عهده بگیرد. 


از ماما یقن

گنجینۀ آلبوم عکس های مورد دارِ امام!


من در میان شما باشم یا نباشم، نگذارید عکسهای خانوادگیمان به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.

از نقی ناقلا

قرعان نقید/ سوره های مکی


روزی جمعی از مردم سامرا به دیدار امام نقی(ع) آمده و از ایشان تقاضای باران کردند.
حضرت که همواره در امیر خیر پیش قدم بود، به جماعت گفت: اصن میخواین یه کاری کنم برف بیاد؟
مردم گفتن: واااااااای بررررررررف! چرا که نه؟
امام که از شادی مردم شاد شده بود گفت: حالا که اینطور شد یه کاری میکنم بستنی کاکائوی کاله از آسمون بریزه
جماعت با ذوق و شوق گفتن: ای ولللللل! مگه میتونی؟؟
امام بادی به غبغب انداخت و پاسخ داد: پَه! اینکه چیزی نیست... میتونم یه کاری کنم به جای بستنی، دخترای خوشگل با بشقابای بزرگ ژله و خامه و توت فرنگی از آسمون ببارن
مردم که دیگر کف بر لب شده بودند، خشتک ها را دریدند و امام را بر سر دست بلند کرده، نقی نقی گویان به بیابان زدند.

از صیغه مضارع نقی


۶/۲۶/۱۳۹۲

سرگرمی حلال در اسلام

گوودبای پارتی "متوحش عباسی"، فرزند دردانه خلیفه ملعون(ع) و والی جدید ایران بود.متوحشِ 14 ساله دست سوسن 10 ساله را گرفته بود و تانگو میرقصید.ابولاشی و عفیر (رض) که تازه پشت لبشان سبز شده بود، در گوشه ای سیگاری می کشیدند و از خنده جر خورده بودند.شمقدر مست کرده بود و هلیکوپتری میزد.همه می خندیدندحتی شعبده باز هندی و شیر توی پرده نقاشی هم شاد بودند.اما نقی اکرم(ص) به تنهایی گوشه ای کز کرده بود و نرم نرم، چیپس و ماست میخورد.
او مسلمان بود، نه می توانست با دخترها خوش باشد، نه می توانست شراب بخورد. نه اجازه لهو و لعب داشت. از خوشی های دنیا هیچ کاری به ذهنش نمیرسید که حلال باشد. اما...
ناگهان چشمانش درخشید، سرش را بلند کرد، اندکی قرمز شد، لبخند دلنشینی بر چهره معصومش نقش بست و از خود بیخود شد. آن معصوم بو داده بود.

منبع: علل انقراض سلسله عباسی
از صیغه مضارع نقی

تعداد مسلمین

امام نقی (ع): امروز اسلام بیش از یک میلیارد نفر پیرو دارد و لحظه به لحظه به این تعداد افزوده می شود. کفار البته که چشم دیدن این را ندارند و به همین دلیل است که اینقدر به عقاید بیش از دو میلیارد مسلمان توهین می کنند. این ملاعین به ما می خندند و ما را مسخره می کنند اما اگر کمی عقل داشتند از قاطی کردن سه میلیارد نفر می ترسیدند و اینقدر سر به سر بیش از چهار میلیارد مسلمان نمی گذاشتند. امیدوارم خداوند تبارک و تعالی لطف خاصه خویش را نصیب هر یک از این پنج میلیارد مسلمان جهان بکند و ما روزی را ببینیم که کفار به آغوش باز امت شش میلیاردی اسلام درآیند و گرنه هر مسلمان یک بیل در ماتحت هر کافر فرو خواهد کرد. ببینم آیا کفار، با هفت میلیارد بیل در ماتحت، باز هم خواهند خندید؟!
 Yaghoub Sharifi از

۶/۲۵/۱۳۹۲

آموزش عملی صحابه-باب مخرج حروف-جلد زرده


نقل است یکی از صحابی ایرانی امام نقی در حالی که حلقش جر خورده بود برایشان وارد شد و عرض کرد یا نقی حرف ض در والضالین را از کدام مخرج باید ادا کرد تا زیباتر و سلیس تر باشد؟
حضرت بادی رها کرده پتو بر سر کشیده و خوابیدند.
از منقول النقی

سیره و پیاز النقی- جلد زرده

از سوسن سلومولاه نقل است که میفرمود در میان جن و انس ندیدم کسی را همچون نقی که چنین وجود مبارکشان را وقف خدا کنند .ایشان بالاخانه را اجاره داده بودند میانه را به انبار مواد غذایی تبدیل کرده بودند و پایین تنه را کلوپ لهو و لعب

از منقول النقی

حقوق والاى كارگر در اسلام/ حضرت عفير(ع)/ ٦٩


ابن ابا كارآفرين خدمت امام رسيد و گفت: "اشترانم به جماعت، امسال با وجود اينكه ٤٠٠٠٠ نيقار به كارگرانم حقوق دادم، ١٠٠٠٠ نيقار سود خالص كردم." امام ابتدا با تعجب به او نگاه كردند، سپس در حالى كه به صورت خود پنجول مى كشيدند، فرمودند: "مى دانى اگر حقوق نمى دادى چه مى شد؟" آن ملعون با شگفتى پرسيد: "در حق كارگرانم ظلم كرده بودم؟" امام دهانشان را پر از خاك كردند و با گريه فرمودند: "خير، سهم خمس ما ١٠٠٠٠ نيقار مى شد و احتياجى به دونيم كردنت نبود." پس با ناراحتى و از سر ناچارى كردند آنچه هميشه مى كردند. 

از صحابه سوال كننده و دونيم شونده

سیره و پیاز النقی- جلد زرده


از سوسن سلومولاه نقل است که میفرمود در میان جن و انس ندیدم کسی را همچون نقی که چنین وجود مبارکشان را وقف خدا کنند .ایشان بالاخانه را اجاره داده بودند میانه را به انبار مواد غذایی تبدیل کرده بودند و پایین تنه را کلوپ لهو و لعب. 

از منقول النقی

به عهده پرفتن کار یکدیگر

مردی با خشمی فروخورده و زاویه ای قائم بر نقی وارد شد و گفت: سوسن به جماعم ، مگر نه این است که جماع با زنی شوهردار زنا است؟ امام فرمودند :به ذوالنعوذم قسم که چنین است . مرد گفت: ذوالنعوذت در حلق رسولولا ، چرا با زنم جماع کردی ای فرزند رسول؟ امام نقی که در کورس شعر گفتن دست جد بزرگوارش را از پشت بسته بود از مرد پرسید: مگر نه اینکه تو برای مدتی به شهری دیگر رفته بودی؟مرد گفت آری ، نقی پسید: مگر نه اینکه در همین شهر هم که هستی از فرط کار زیاد وقت زیادی برای زن و فرزندانت نداری؟ مرد گفت : همینطور است ، سپس امامنا با آوایی ملکوتی به مرد گفت: برای اینکه گوشه ای از کارهای تو را با دلسوزی گرفته و بوی بهشت را استشمام نمایم مجبور شدم . 

از نقیلر نقوی

۶/۲۴/۱۳۹۲

ائمه از احمق ترین ها بودند

دو زن به همراه کودکی به خدمت امام نقی رسیدند تا ایشان داوری کنند که کودک مال کدام زن است.امام دو زن را در دوطرف اتاق قرار دادند و کودک را در وسط نشاندند و به کودک فرمودند: "می می کو؟" کودک به سمت یکی از زنان رو کرد و گریه کرد: "ماما می می!" و شروع به ناله کرد.امام هم کودک را به مادرش دادند و بر گور اجداد احمقشان خندیدند.
از فرشته کوچولو

چگونه امام شدم

امام نصف شبی داشت ول میچرخید که حضرت خضر(ع) رو دید. به او گفت: نصف شبی کجا میری کلک؟ منم ببر. خضر گفت: باشه فرزندم. به شرط اینکه هرچی دیدی سوالی نکنی. امام پذیرفت و با هم به کوچه ای رسیدند که مرد مسلحی در آنجا نگهبانی میداد. خضر از پشت به وی حمله کرد و وی را بیصدا کشت. نقی که اطمینان داشت این یک امتحان الهیست چیزی نگفت. سپس به دیواری رسیدند. خضر از کوله اش موادی درون سوراخ دیوار فرو کرد و عقب رفت. دیوار با صدای بلندی ترکید و سوراخی در آن پدید آمد.نقی باز هم دندان روی جگر نهاد و سوالی نکرد. سپس به درون آن رفتند و سر از دالانی درآوردند پر از سکه های طلا. خضر به نقی گفت: فرزندم تا بشینی اینجا و به حکمت این اعمال بیندیشی من اینارو ببرم یه جای امن و بیام. امام هم با دلی آرام و قلبی مطمئن پذیرفت.....
ساعتی بعد ماموران امام را به جرم سرقت مسلحانه از بانک سامرا در حالی که 
میفرمود: ((قاعدتا نباید اینطور میشد.)) با خود بردند.


از ناقشتاین

نقی و استثمار مذهبی


امام نقی با خرید و فروش برده مخالف بودند برای همین دینی ساختند که با آن یک میلیارد و دویست میلیون نفر را بصورت کاملا مجانی برده ی بی جیره و مواجب خود کنند .


از مانی

۶/۲۱/۱۳۹۲

سوالات کوتاه و پیچپیچی

یکی از سوالات امام نقی از پدر بزرگوار خود، همواره این بود:
مگر الله قادر و توانا نیست،ایا الله میتواند سنگی بیافریند که نتواند آن را بلند کند؟کتاب سوالات کوتاه و پیچپیچیبخش اول ، صفحه آخراز نقی النق

گدایی مدرن به اسم الله


روزی ابو هچل ابن چعهچعه به صورت اریب بر امام وارد شد و از امام نقی (خل) که در بیت الخلاء مشغول تمرین استبراء بود از حکمت دریافت خمس و زکات پرسید, امام که رشته افکارش پاره شده بود خیلی سریع پاسخ دادند برای اینکه دست گدایی به سوی مردم دراز نکنم,حالا برو مزاحم نشو دارم راه های جدیدی برای استبراء کشف میکنم.
------------------------------------------------------------------------
امام جواد علیه السلام می فرمایند :توانگرى مومن در بى نیازى از مردم است بحارالانوار جلد ۷۸ صفحه ۳۶۴
-------------------------------------------------------------------------
امام کاظم (علیه ‌السلام):خداوند زکات را به منظور تأمین قوت تهیدستان و افزایش دارایی‌های شماوضع کرده است
. کافی، ج 3، ص 498
از پهلوون قلیچ

چرا ائمه پیامبر نشدند

امام نقی‌ همیشه دیشداشه میبست چون بهش می‌اومد، ذو النقار به خودش آویزون می‌کرد چون بهش ابهت میداد، گردن می‌زد چون کار منحصر به فردی بود و جانور دیگه‌ای این کارو نمیکرد، چندین تا زن و کنیز داشت چون باید به زنهای افرادی که گردن زده بود رسیدگی می‌کرد، لایشه رو عقد کرد چون عاشق بچه‌ها بود، به حیوانات تجاوز می‌کرد چون اونها هم از امام حقی‌ داشتند. اما هیچوقت هیچوقت راه رو بر کاروانهای کفار نبست و داراییهاشون رو به غنیمت برای سربازان اسلام نبرد. خب پیغمبر نبود که دیگه اینقدر کارش درست باشه!!

از Naghi GolGoli

۶/۲۰/۱۳۹۲

سیره النقی/ نوشته ابن قنبل / فصل: اشتباهات مهلک، و اثرات استرس بر شب ادراری ائمه...!!

در مراسم تولد نه سالگی امام نقی، و در حالی که آن موقع ایشان امام رسمی بودند، اشتباها بر روی کیک تولد آن حضرت شمع بیت المال را گذاشته بودند! ابولاشی روایت می کند که این اشتباه، قلب امام را شکست ، تا آنجا که بنا به دستور ایشان، آن سال را جزو سن ایشان حساب نکردند، و آن امام همام، از شدت ناراختی، آن شب رختخواب خود را خیس کردند...! 

از وبلاگ گمنامیان

نقویات محض، باب معجزات نقوی، ص (اللهُ نقلم)

از ابن‌تاپاله نقل شده، امام نقی(Z) دچار دل‌درد و اسهال خونی بودند و حتی به خودشان توسل کردند و شفا نیافتند ، طبیب نُقرات برای وی تفحص‌المدفوع تجویز کرد، و امام پس از ۱۴ وحله تلاش ناموفق(چون زمین مدفوع متبرکه امام را می‌بلعید) با سرپا مدفوع کردن، زمین را غافلگر کردند تا فرصت لازم برای نمونه برداری پیدا کردند. اما طبیب‌ها با استشمام بوی مدفوع امام، معجزه را در می‌یافتند و بی‌درنگ به وصال حضرت نق دل می‌سپا ریدند. 
جواب تفحص‌المدفوع امام هرگز مشخص نشد و در شهر امام با نام نقی‌ریقو شهرت یافتند.

از نقی هیز

خدمات اسلام به علم - بخش یکی مونده به آخر - تالیف عفیر (ع)

روزی امام نقی ( فین) به همراه ابولاشی و عفیر از دهی میگذشتند ، دختری را دیدند که کنار رود نشسته بود و کتابی میخواند. امام نقی لحظه ای شک کرد که شاید او سبزه ی مزبله باشد پس جلو رفت و به دختر گفت : ای دختر پدر مزبله ، آیا میتوانم شبی را در خدمت شما باشم؟ دختر نگاهی بر سرتا پای نکبت بار امام نقی انداخت و با گفتن :"ایییش ایکبیری " راه خود را به سوی خانه اش کشید و رفت . امام نقی که تا بحال با سگ محلی هیچ سبزه ی مزبله ای مواجه نشده بود اعتماد به نفس اسلامی خود را از دست داد و به سوی یارانش بازگشت . ابولاشی گفت یا امامنا،چه شد؟ چرا دختر از شما استقبال نکرد؟ آیا میخواهید به خانه ی آنها حمله برده گردن پدر و برادرانش را بزنیم و خودش را گیس کشان به بیت شما بیاوریم؟ چه بسا خواهرانی دارد که آنها را نیز میتوان به کار گماشت؟امام نقی که خشتک خود را میخاراند گفت فکر بدی نیست . در همان زمان عفیر با عرعر سعی کرد چیزی بگوید ، امام نقی معجزه ی زبان حیوانات را فعال کرد و شنید که عفیر میگوید: گیریم پدر و برادرانش را سر بریدید، گیریم خودش را به کنیزی بردید ، گیریم خواهرانش را سپوختید ، با کتابی که در دست داشت چه میکنید؟
امام نقی که پیه آچمز شدن به شکم برآمده اش خورده بود گفت: آنرا میسوزانیم و در انتشارات را تخته میکنیم که به الله قسم هرچه میکشیم از همین کتاب است و بس! و با ذوالنقار آخته به سوی خانه ی دختر به راه افتاد .
از نیقلر نقوی

مظنون همیشگی- جلد زرده

نقل است ابولاشی به امام نقی عرض کرد یا نقی چرا در سامرا که نمونه بلاد اسلامی است و از ان بهتر به نور وجودتان منوراست میانگین جرم و جنایت اینقدر بالاست؟میانگین روزانه 15 تجاوز 12زورگیری و 8 قتل چه توجیهی دارد؟
حضرت کمر خم شده شان را قدری راست کرده وفرمودند:به خدا قسم بیشتر از این نه وقتش را دارم و نه توان انجامش را..سپس برای افزایش وقت خورشید را چند ساعت عقب کشیدند.

از فریدا ناقلو

امام و علوم سیاسی

«پوتین ابن پالتو» بر امام وارد شد و پرسید: یا نقی! وتو چه باشد؟
امام که از این سوال خوشش آمده بود، به ابولاشی دستور داد تا یکی از بردگان بیت را نزد ایشان بیاورد.
ابولاشی اطاعت کرد و برده ای را به خدمت امام آورد.
حضرت از وی پرسید: نامت چیست؟ گفت: غلام شما، قنبر!
پرسید: چند وقت است که خدمت ما را می‌کنی؟ گفت: ۱۰ سال آزگار.
امام به وی آورین گفت و سپس ذوالنقار برکشید و او را به دو نیم کرد.
پوتین که هاج و واج مانده بود، با صدایی لرزان پرسید: چرا چنین کردید امام؟ مگر خداوند حکم به آزاد سازی تدریجی بردگان نداده؟
حضرتش فرمود: آری لیکن حکم خدا را وتو کردیم!
نقل است پوتین چون این بشنید، نعره زنان به شورای امنیت شتافت.

از بورات النقی

۶/۱۹/۱۳۹۲

فرازی از آیات روحانی سوره مبارکه نقاقیر

آیا ما خار چشمی در چشم شما هستیم؟(1) مانند خاری در چشم رهبر شما(2)مانند خاری در چشم تعصب [شما](3) پس بدانید ما تنها [اینجا] نیستیم(4) ما همسایه شما که به شما با ادب سلام می کند (5) ما دوستی قدیمی، که با هم به عاشورا می رفتیم(6) ما همکلاسی، استاد و شاگرد (7) ما خواهر، برادر، دایی و خاله شما هستیم(8) به راستی، ما همه جا هستیم، سرت را بچرخان، چشم تعصب را ببند و ببین که ما خود تو هستیم(9) و نقی زیرک اما جوانمرد است(10)


از دوست گرامی صحابه سوال کننده
توسط فریدا ناقلو

معاد و تفکرات غریبش فلسفه ختنه

معاذ بن مانکن که تازه مسلمان شده بود از امام نقی پرسید : یا نقی ابن تقی . فلسفه ی ختنه چیست که در هنگام ورود به اسلام سر آلت انسان را میبرند ؟
امام فرمود : این کار یک نوع ماکت سازی میباشد ! در بدو ورود به اسلام سر آلتت را میبریم تا همواره یادت باشد که در صورت خروج سر خودت را خواهیم برید !


از نقی رحمت

خدمات یک طرفه اسلام به علم _ تالیف ابو نعناع بیرونی

روزی ابولاشی بر امام وارد شد و امام را مغموم و ماتم زده یافت و گفت شما را چه شده یبن رسول امام فرمود بر مظلومیت اسلام گریه مینکم !!بولاشی گفت چطور عمویم به عمه ات امام فرمود: چند نمونه از این مظلومیت را ذکر میکنم امیدوارم که تاب وتحمل شنیدنش را داشته باشی 1)آیا کفار قمر مصنوعی را به تقلید از قمر بنی هاشم نساختند 2) آیا ایده ساخت اولین طیاره از روی جعفر طیار نبود 3) آیا ایده ایمیل از روی نامه های پی در پی جدم علی آب طالبی به مالک نیست 4) آیا کفار مدیریت منابع انسانی را از به کار گرفتن برده و کنیز در قرآن، نیاموختند 5) آیا کفار مدیریت مالی را از پرداخت خمس و زکات به ما ائمه و جانشینانمان نیاموختند 6) آیا کفار طرح ناو طیاره بر را از ناو حیوان بر جدمان نوح، نیاموختند؟ 7) آیا کفار در ساخت فیلمها و داستانهای تخیلی وام دار معجزه های پیامبران ما نیستند پس چرا نوبل و اسکار را از ما دریغ می کنند نقل است ابو لاشی بیش از این تحمل نکرد و به کما رفت و امام در این حین فرمود خوب شد خدمات اسلام در مورد آداب طهارت و به ویژه ورود با کدامین پا به بیت الخلاء را نشمردم و اگر نه ابولاشی در دم جان می داد 

از نقمان حکیم

زبان نفهمان

امام نقی با سربازانشان به سمت دیار کفر در حرکت بودند که به سرزمین مورچگان رسیدند. متاسفانه فرمانده مورچه ها زبان سرش نمی شد که به یارانش هشدار بدهد و تقریبا نیمی از مورچه ها زیر سم اسب یاران امام قتل عام شدند.

از فرشته کوچولو

مصائب نقی – معجزات با ریسک بالا – ص 69

خلیفه عباسی برای ضایع کردن امام مجلسی ترتیب داده بود و جادوگری هندی استخدام کرده بود که هر وقت امام میخواست طعامی در خندق بلای مبارکش بریزد با اشاره او غذاها پرواز کرده و از امام دور میشدند. امام با خشم نگاهی به خلیفه کرد و سپس به عکس شیری که روی یک پشتی گوشه تالار بود گفت: ای شیر! برخیز و این ملعون را بخور. به اذن خدا شیر زنده شد و به میان مجلس پرید. سپس یک نگاه به جادوگر ریقوی هندی و یک نگاه به شکم درشت و لپهای گوشتالوی امام کرد و از آنجا که سالها چیزی نخورده بود یک شهادتین معکوس گفته و امام را بلعید! سپس محترمانه از مهمانان عذرخواهی نموده و رفت داخل پشتی. جشن هم به خوبی و خوشی برگزار شد و داستان امام مظلوم تا مدتها سوژه خنده درباریان بود!

از ناقشتاین

۶/۱۸/۱۳۹۲

امام نقی و سونوگرافی

قرن ها قبل از آنکه آزمایش های ژنتیکی بتواند بیماری های جنین را پیش بینی کند امام نقی علیه السلام به زیارت زنان باردار می رفتند و اگر جنین توی شکم شروع به فحاشی می کرد متوجه می شدند که نطفه اش مشکل دارد و مجوز سقط جنین را صادر می فرمودند.
از  فرشته کوچولو
از فرشته کوچولو

اشرف مخلوقات کیست؟

ابولاشی از امام نقی (ع) پرسید: چرا پرندگان و چرندگان که از مخلوقات خدا هستند نه نماز بجا میآورند و نه روزه میگیرند و نه به جهاد میروند ولی به بهشت می روند ولی برای منی که اشرف مخلوقات خوانده است اینهمه تکلیف معلوم کرده است؟
امام نقی که از حرف ابولاشی چند دقیقه ای دل ریسه رفته بود و بول از خشتک مبارکشان چکه میکرد آیینه قدی را جلوی ابولاشی گرفته و فرمودند: به خودت نگاه کن، تو و اشرف مخلوقات؟ دست چلاق، پای لنگ، چشمای لوچ، دو تا و نصفی دندون اونم دو یا سه در میون، شکم چاق، دماغ گنده و بوی گند دهنی که به راسو گفته زکی.
آورده اند ابولاشی بعد از این کلمات گهر بار امام بدون گفتن پنیر سر بر زمین گذاشته و مرد.

از مامایقن

اسلام و بدن سازی

ببينيد شما در اسلام به ركوع مي رويد كه عضلات پشت پا را گرم كنيد! در سجده عضلات پشتتان كش مي آيد و گرم مي شود. در قنوت جلو بازو و شانه. وقتي نماز تموم مي شود سرتان را مي چرخانيد كه عضلات گردنتان اماده شود! مثل يوگا مي ماند اما رايگان با اجر اخروي! سپس وقتي شلاق مي زنيد عضلات شانه را تقويت مي كنيد، همينطور با چرخش كمر (كور استيبيليتي)تان تقويت مي شود! چك و لگد به زنداني روي بسياري از عضلات تاثير مي گذارد و شنيدن صداي فرياد او ضربان قلب شما را بالا مي برد و باعث مي شود كه چربي هاي شكمي را زودتر بسوزانيد! همين جواناني كه به باشگاه بدنسازي مي روند اشتباه مي كنند! بايد اسلام واقعي بياورند و تاثيرش را در دور گردنشان ببينند.

از صحابه سوال كننده و دونيم شونده

شگفتی های دین اسلام

ابوژپتو بر امام وارد شد و گفت یبن رسول چگونه است که در دین اسلام گاهی شمقدر با بارش از سوراخ یک سوزن رد می شود و گاهی نیز شوشول ناچیز عسگری از دهانه تونل مانش، رد نمی شود امام فرمود واضح بگو ای ابا پینوکیو! ابوژپتو گفت مثلاً در احکام حیاتی مربوط به طهارت!! بول انسان که ماده ایی است نه چندان کثیف باید با آب پاک شود اما غائط که پر از میکروب است با کلوخی پاک می شود امام فرمود: این هم از شگفتی های این دین بی نظیر است همانطور که کافری با خواندن یک خط تشهد به مسلمانی پاک مبدل می شود ولی همان کافر در صورت نخواندن تشهد جز با شمشیر و ریختن خونش، پاک نخواهد شد (تحقیر الوسیله - نوشته ابو شیوید درونی)

از نقمان حکیم

۶/۱۷/۱۳۹۲

مصائب نقی - باب معجزات بی موقع - ص 69

صحنه: حیاط بیت امام. سوسن خشمگین با وردنه ای در دست وارد میشود:

- نقی؟؟؟؟؟؟؟ کجا رفتی ذلیل مرده؟ آخرش که پیدات میکنم. خودت بیا بیرون...
(عسگری کوچولو درحالی که به خود میپیچد): مامانی ... مامانی... جیش دارم..
- خوب برو جیش کن. به من چه؟
- نمیشه آخه مامانی. جلوی در مستراح تار عنکبوت بسته به این کلفتی. تازه یه کفتر هم اومده روش لونه کرده تخم گذاشته!!
( چشمان سوسن برق میزند): آهان... پس اونجاست ...( وردنه را دور سر چرخانده و نعره زنان به سمت مستراح میدود...)

از ناقشتاین

مخزن الادرار - مشتی از مشک ناب / باب همایون، سه راه خزینه

امام خسته بود،
اعصاب نداشت... 
پس غران نقید را از رف برداشت 

استخاره کرد، تفالی زد ...آیه آمد ... بکنید، بکشید ، بیاشامید ولی خواهشا جان مادرتان خیلی خیلی مهمه که اسراف نکنید!

اشکی چون الماس گوشه چشم مبارک غلطید ! با پشت دست نورانی شان از چهره مبارک زدودند و در کاسه گدای مسکین ریختند!، لبخندی بر لب همیشه خندانشان نشست، کنیزشان را صدا کردند!، بدو نزد ایشان دوید و چون همیشه حاجتشان بر آورده کرد!...بی آنکه بپرسد پدر و مادرش را چرا و به چه گناهی در کدامین جنگ کشتند؟

پس ابولاشی را ندا دادند ... و پرسیدند: چرا ابرو فقط بالای چشمانت است ؟ اما دورادور مقعد ات را پوشانده ؟
عرض کرد: نمی دانم مولای من.
امام فرمود: ابرو سایه بان آفتاب است تا چشم را از نور آن آسیب نرسد، اما پشم ماتحتت تو مانع نفوذ اسلام ناب است و لازم الواجبی!
پس نوره بر کشیدند ی و وی را مردانه و سخت سپوختندی !!!

آنگاه کافر مسلمانخوار را فرا خوانده و پرسیدند:
از چه روی میگویی اسلام دین صلح و دوستی نیست؟ و تا کافر آمد لب بگشاید؛ ایشان را جهت سفره شام سالادی خرد نمودند!

ابا تنقیه نقل می کند که :
پس، همه امت خویش را فرا خواند تا از این سفره بهره برند و ایشان را تاکید نمود که اسراف نکنند تا برای آیندگان هم چیزی باقی بماند!

ابو کفگیر که تا آخرین لحظه در این سفره همراه امام و شاهد تمام وقایع بود اضافه می کند که:

پس غران نقید را بوسید و برای استفاده مجدد آیندگان دوباره روی رف گذاشت...
...

فلاسفه غرب از این بصیرت اسلامی خاندان اسمت و ته عارت انگشت حیرت بدندان عقل ماتحتشان گزیدند، همچنان که فروید می گوید 

خاک تو سرمون که اول طاقچه خونه ایرانی ها رو چک نکردیم!
از نقصان/نقی سان بیننده