در ابتداى امامت نقى، کسى او را قبول نداشت و همه از او ميخواستند که معجزه اى رو کند.امام به آنها هشدار عذابى اليم داد و به اندک اصحاب خود دستور داد کشتى اى بزرگ بسازند و از همه حيوانات يک جفت جمع آورى کنند.اصحاب شب و روز براى ساختن کشتى عرق ميريختند و امام نقى هم زير سايه و در حال خوردن انگور، بر کار آنها نظارت ميکرد.سر انجام پس از مدتى طولانى کار ساخت کشتى به پايان رسيد، اصحاب منتظر عذاب الهى بودند، اهالى سامرا هم نقى را مسخره ميکردند و او را شيرين عقل ميپنداشتند.
اما پس از اينکه امام نقى حيوانات اهلى را به دامداران، و حيوانات وحشى را به باغ وحش فروخت و پول هنگفتى به جيب زد و با همان کشتى به جزاير کارائيب گريخت، همه اهل سامرا به هوش و ذکاوت نقى ايمان آوردند و شنا کنان تا جزاير کارائيب رفتند تا نقادتين را جارى کنند.
اما پس از اينکه امام نقى حيوانات اهلى را به دامداران، و حيوانات وحشى را به باغ وحش فروخت و پول هنگفتى به جيب زد و با همان کشتى به جزاير کارائيب گريخت، همه اهل سامرا به هوش و ذکاوت نقى ايمان آوردند و شنا کنان تا جزاير کارائيب رفتند تا نقادتين را جارى کنند.
از Ali Alaki
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر