۱۲/۱۵/۱۳۹۲

مشکلات و گرفتاریهای قرآن ناطق:

امام مظلوم یه بار از دهنش در رفت گفت: قرآن ناطق منم. اصحاب بی بصیرت هر دفعه جنگ میشد نیزه به ماتحت امام میکردند و میرفتن واسه مذاکره با دشمن. عید به عید هم میومدن اسکناس نو لای امام میذاشتن که متبرک شه و عیدی بدن به زن و بچه. شب هم که میشد سوسن تا صبح امامو میذاشت روی طاقچه . عروسی کسی هم که میشد امامو میذاشتن تو طبق با آینه شمعدون و جهیزیه میگردوندن تو کوچه ها و میبردن خونه نوعروس! حالا اینا هیچی. هر کدوم از صحابه هم که میخواست بره سفر میومد 3 بار از زیر امام رد میشد که به سلامت برگرده. حالا بماند که .... ( راوی در اینجا از شدت مظلومیت امام مرد و بر او هم ملامتی نیست)
مصائب نقی - باب نفهمی اصحاب - ص 69
از ناقشتاین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر