دختری فشن خدمت امامنقی (ع) رسیده و عارض شد: امام جووووون، من خودم خیلی مذهبی نیستم، امّا امامحسین عجقمه، آخه در برابر ظلم ایستاد... (در همین حین صدای مادر ستّار بهشتی بگوش میرسد که جنایات خلیفه را هوار میکشد) ...بمیرم الهی، دیدی خاندان ابیعبدولّا حتی تو اسارت هم آزاده بود؟... (نسرین ستوده با تنی نحیف، اما گامهایی استوار از زندان بیرون میآید) ...اگه ظهر عاشورا اونجا بودم حتما خودمو سپر گلوی علیاصغر میکردم... (گلولۀ سُربی زوزهکشان از بالای سرش عبور کرده و سینه ندا را میشکافد) ... آدم باید خیلی کر و کور و بیشعور باشه که دلش از اینهمه مظلومیت اوف نشه!
امام چند لحظه خشتک مبارک را خارانده، سپس رو به دوربین فرمودند: "تا خر هست، خرسوار هم هست!" و با یک خیز «مظلومیت» خاندان طهارت را طوری در او فرو کردند که نسل جدیدی از امامزادهها در سراسر بلاد پارس پدیدار گشت.
از منقی دو عالم
امام چند لحظه خشتک مبارک را خارانده، سپس رو به دوربین فرمودند: "تا خر هست، خرسوار هم هست!" و با یک خیز «مظلومیت» خاندان طهارت را طوری در او فرو کردند که نسل جدیدی از امامزادهها در سراسر بلاد پارس پدیدار گشت.
از منقی دو عالم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر