لحظات آخر زندگی امام بود. اهل بیت ایشان اشک ریزان دور بستر ایشان جمع شده و زنجموره میکردند که یکی از دانشمندان سامرا برای عیادت وارد شد. امام حضور ایشان را غنیمت شمرد و به سختی سوالی علمی از وی نمود. دانشمند با تعجب گفت: یبن رسولولا الان چه جای این سوال است؟ امام فرمود: آیا جواب این سوال را بدانم بهتر است یا نادانسته بمیرم؟ دانشمند با مهربانی جواب سوال را داد ولی از زاویه چشمان امام و دهان کج مانده ایشان دریافت که ایشان اصلا جواب را نفهمیده. دوباره با آرامش توضیح داد و امام تنها فرمود: ها...؟؟
در روایت است دانشمند نگونبخت 70 بار این موضوع را برای امام توضیح داد و زمانی که صدای شیون و جیغ از منزل امام برخاست همه دانستند که وی در راه آموزش به امام دقمرگ شده است. امام زحمات وی را بسیار ارج نهاده و شخصا برایش نماز میت خواندند.
تاریخ حشری - باب علم لدنی ائمه - ص 69
از ناقشتاین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر