۹/۰۹/۱۳۹۲

آب را کر* نکنیم

در فرودست انگار اشتری* * می خورد آب
یا که آن اصحابم ... خشتکی می شویند
آب را کر نکنیم
دست لایشه ای شاید فرو برده در آب
زن زیبایی آمده لب رود
آب را کر نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است
چه گوارا این خمس
چه زلال این آب انگور
مردم سامرا چه صفایی دارند
چشمه هاشان جوشان جیب هاشان خمس افشان باد
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چشم هاشان جا پای خداست
بی گمان در ده بالا دست دامن ها کوتاه است
مردمش می دانند که شمقدر چه گلی است
بی گمان آنجابنفش بنفش است
خشتکی میدرررد اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد
کوچه باغش پر آب انگور باد
مردمان سر ذوالنقار می فهمند
بحث نکردند با ما
آب را کر نکنیم

نقی سپهری
*.kor نوعی از انواع آب در فقه
** بی گمان این شعر در دوره دوستی امام و شمقدر و قبل از فتنه های شمقدریه سروده شده
از ناقشتاین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر