۶/۳۰/۱۳۹۲

قرعان نقید/ سوره های مکی


روزی جمعی از مردم سامرا به دیدار امام نقی(ع) آمده و از ایشان تقاضای باران کردند.
حضرت که همواره در امیر خیر پیش قدم بود، به جماعت گفت: اصن میخواین یه کاری کنم برف بیاد؟
مردم گفتن: واااااااای بررررررررف! چرا که نه؟
امام که از شادی مردم شاد شده بود گفت: حالا که اینطور شد یه کاری میکنم بستنی کاکائوی کاله از آسمون بریزه
جماعت با ذوق و شوق گفتن: ای ولللللل! مگه میتونی؟؟
امام بادی به غبغب انداخت و پاسخ داد: پَه! اینکه چیزی نیست... میتونم یه کاری کنم به جای بستنی، دخترای خوشگل با بشقابای بزرگ ژله و خامه و توت فرنگی از آسمون ببارن
مردم که دیگر کف بر لب شده بودند، خشتک ها را دریدند و امام را بر سر دست بلند کرده، نقی نقی گویان به بیابان زدند.

از صیغه مضارع نقی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر