۶/۱۹/۱۳۹۲

مصائب نقی – معجزات با ریسک بالا – ص 69

خلیفه عباسی برای ضایع کردن امام مجلسی ترتیب داده بود و جادوگری هندی استخدام کرده بود که هر وقت امام میخواست طعامی در خندق بلای مبارکش بریزد با اشاره او غذاها پرواز کرده و از امام دور میشدند. امام با خشم نگاهی به خلیفه کرد و سپس به عکس شیری که روی یک پشتی گوشه تالار بود گفت: ای شیر! برخیز و این ملعون را بخور. به اذن خدا شیر زنده شد و به میان مجلس پرید. سپس یک نگاه به جادوگر ریقوی هندی و یک نگاه به شکم درشت و لپهای گوشتالوی امام کرد و از آنجا که سالها چیزی نخورده بود یک شهادتین معکوس گفته و امام را بلعید! سپس محترمانه از مهمانان عذرخواهی نموده و رفت داخل پشتی. جشن هم به خوبی و خوشی برگزار شد و داستان امام مظلوم تا مدتها سوژه خنده درباریان بود!

از ناقشتاین

۱ نظر:

  1. شهادتین معکوس رو خوب اومدی ! فکر کنم این حدیث رو ابن پفیوز هم نقل کرده

    پاسخحذف